پست های مشابه

aliyeh.heybatii

نمی دانم وقتی غذایی که پیک موتوری رستوران برایتان می آورد سرد است، چه می کنید. نمی‌دانم وقتی سوار تاکسی می شوید و می بینید کولر را روشن نکرده، چه می کنید. نمی‌دانم وقتی کتابی را می‌خرید و می‌بینید که جلد آن تا شده یا صفحه ای از آن کثیف است چه می کنید. نمی دانم وقتی از سوپرمارکت خرید می کنید و متوجه می شوید که یکی از اقلام، اشتباه ارسال شده چه می کنید. نمی دانم وقتی در کافی شاپ، کمی از چای در نعلبکی ریخته یا نانی که می آورند کمی مانده است، چه می کنید. من معمولا چیزی نمی گویم مگر این که مجبور شوم (مثلاً کفشی بخرم و کفش دیگری تحویلم شود که در آن جا هم تا حد امکان، ایراد را گردن می گیرم و مثلاً می‌گویم ظاهراً من در توضیح مشخصات کفش اشتباه کرده‌ام یا خوب بیان نکردم). قدیم ها چنین اخلاقی نداشتم. اما چند سال پیش، دوستی من را با مفهوم "مهمانی دنیا "آشنا کرد. و گفت: بعضی در دنیا، مثل صاحب خانه اند و برخی مثل مهمان. وقتی به عنوان مهمان جایی می‌رویم، توقعات کمتری داریم. به طعم غذا، کهنه بودن میوه، به رنگ در و دیوار، اعتراض نمی کنیم. انگار " پیچپذیرش" مان را چرخانده اند و روی سطح دیگری تنظیم کرده‌اند. در دنیا می‌توان دو جور زیست. مثل صاحبان دنیا و مثل مهمان های دنیا. یادم هست به او گفتم: اگر هیچ کس اعتراض نکند، هیچ چیز بهتر نمی شود. همه چیز بد می ماند. این نسخه ی تو، نسخه ی سقوط و قهقراست. اما او پاسخ داد: همیشه کسی هست که اعتراض کند. دنیا، صاحبان فراوان دارد. چیزی که کم است، مهمان است. نگاه طلبکارانه- حتی وقتی حق با توست- بر روی روش و منش تو تاثیر می‌گذارد و از تو انسان دیگر می سازد و تو از جمع "اقلیت مهمان "به " اکثریت صاحب خانه" می‌راند. دوستم دیگر بین ما نیست. از مهمانی دنیا رفته است. اما حرفش هنوز گوشه ذهنم مانده . دنیا، بازی بزرگی است که من، در چند صحنه از آن، مهمان هستم. همین و نه بیشتر. این روزها که اینجا و آنجا برخوردهای طلبکارانه را می بینم، با خودم می گویم شاید محروم شدن ما از بسیاری از حقوق طبیعی مان در عرصه های عمومی، ما را به سمت طلبکاری افراطی در قلمرو های خصوصی سوق داده باشد. شاید هم، چنین نباشد. نمی دانم. #عالیه_هیبتی_روانشناس_کودک_نوجوان_خانواده

16 بهمن 1399 17:34:19

0 بازدید

aliyeh.heybatii

. در #اتاق_درمان بسیار دیده ام پدر و مادرهایی که خود را زیر بار فشار زندگی له و مچاله کرده اند و #خستگی، #دلمردگی،#تنش و #ترس و #اضطراب در نگاه و رفتار آنها موج میزند😕 همه وهمه ی این کارها را برای برآورده کردن خواسته های فرزندان وهمسر خود و برای براوردن رفاه و آسایش آنها انجام میدهند.😓 جای تحسین و تقدیر دارد همه ی این تلاش ها اما از این نکته غافلیم و ان اینکه فرزندان ما به پدر و مادری نیاز دارند که شاد ،راضی،پرانرژی،سرحال و امید بخشند👌 #خانواده#روابط_عاطفی #خانواده_شاد#سواد_رابطه #کودک#فرزندپروری#فرزند_پروری#تربیت#عالیه_هیبتی#روانشناسی#بیرجند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#عشق_ورزیدن#عاشق#امید#سبک_تربیت#رابطه_مطلوب#سلامت_روان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

31 فروردین 1399 05:27:50

0 بازدید

aliyeh.heybatii

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ایمان داشته باش که تا وقتیکه برایت مقدر شده خدا مراقب لحظه لحظه زندگیت هست💖❤💖 توی قرنطینه چیکار میکنید؟ منکه به کارهای موندم میرسم و کتاب میخونم که حتما براتون تو استوری کتابا رو معرفی میکنم 😊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

27 اسفند 1398 17:33:36

0 بازدید

aliyeh.heybatii

. داستان از این قراره که وقتی خانم مهندس نخعی(مدیر کل امور بانوان استان خراسان جنوبی) سایت آجر به آجر رو به من معرفی کردن و گفتن که با خرید هر آجر میتونید سهمی داشته باشید در مدرسه سازی خیلی خوشحال شدم و تصمیم گرفتم این هدیه ی ارزشمندو به تعداد بیشتری تقدیم کنم . و برای هر کدوم از این گلهای زیبا یه آجر گرفتم... باور کنید وقتی عکس های بچه هاو رو ثبت میکردم دل تو دلم نبود از خوشحالی و وقتی کلیپ اماده شد بارها و بارها دیدم و بین خودمون بمونه اشک ریختم😂🙈 خیلی احساساتی هستم😉 قلبم برای کودکان و نوجوانان میتپه و امیدوارم با والد گری آگاهانه ما در عشق و آرامش بزرگ بشن🤲 این هدیه ی رو با عشق تقدیمتون میکنم امیدوارم که دوست داشته باشید🌹 برام دعا کنید تا بهترین خودم باشم برای کودکان و نوجوانان سرزمینم❤ منم قول میدم عاشقانه و آگاهانه در خدمتتون باشم . شما هم احساستونو برام کامنت کنید🙏دوست داشتید؟ و اگه دوست دارید وارد سایت آجر به آجر بشید و با دادن این هدیه عزیزانتونو سویپرایز کنید مبلغشم خودتون مشخص میکنید هر چی دوست دارین کاملا دلیه😉 ممنونم از خانم نخعی و خدا رو شاکرم که با ایشون آشنا شدم @nakhaei.nafise @nafiseh.nakhaei #عالیه_هیبتی #عالیه_هیبتی_روانشناس_کودک_نوجوان_خانواده #عالیه_هیبتی_روانشناسی_کودک #آجر_به_آجر #آجربه_آجر #بیرجند #بیرجند_شهر_من

25 دی 1399 15:46:40

1 بازدید

aliyeh.heybatii

10 آبان 1400 18:33:43

6 بازدید

aliyeh.heybatii

. این کتاب مجموعه ای کامل شامل چهار اثر از یکی از محبوب ترین نویسندگان اثر بخش در دنیاست. شما در این کتاب به قدرت کلمات پی می برید و نحوه استفاده از قانون جاذبه را می آموزید‌. فلورانس اسکاول شین در این کتاب به شما نشان می دهد که چگونه هزاران مشکل را حل کرده است. این کتاب در سرتاسر دنیا طرفداران بی شماری دارد و راهنمای کاملی برای یاد گیری نحوه تبدیل شکست به پیروزی، عدم رفاه به کمیابی، ترس به ایمان و عصبانیت به عشق است. این کتاب به طور کلی از چهار فصل تشکیل شده که هر بخش به طور جداگانه شامل عناوین و زیر مجموعه های مشخص است. می توان این کتاب را فلسفی با محتوایی روان شناختی دانست، اما نکته تاثیر گذار این کتاب، روایت داستان های واقعی از اشخاصی است که نویسنده با آن ها در ارتباط بوده است؛ کسانی که داستانی متفاوت از یکدیگر دارند و شنونده در طول کتاب، همواره احساس خواهد کرد که هیجان انگیز ترین داستان های جهان را می شنود. در قسمتی از کتاب می خوانیم: شاید همیشه نتوانیم اندیشه هایمان را مهار کنیم اما کلام خود را می توانیم در اختیار گیریم. تکرار بر ذهن نیمه هشیار اثر می گذارد و آنگاه بر موقعیت تسلط میابیم. #فلورانس_اسکاول_شین

02 دی 1398 18:31:35

5 بازدید

عالیه هیبتی

0

0

مادر دست دختر دانش‌آموزش را محکم کشید: «بذار برسیم خونه.» دختر گریه می‌کرد ملتمسانه مادر را نگاه می‌کرد. هی می‌گفت ببخشید. مقنعه‌اش روی شانه‌اش افتاده بود. صورت دخترک غرق اشک بود. حتی گفت غلط کردم. مادر بلندتر گفت: بذار برسیم خونه. هم‌مدرسه‌ای‌های دخترک که داشتند از مدرسه برمی‌گشتند خانه، نگاه می‌کردند و رد می‌شدند. کشاکش دختر و مادر ادامه داشت و‌ دور شدند. از ماجرایشان چیزی نفهمیدم. فقط چندثانیه بود و رد شدند. خیلی جا خوردم و به‌فکر فرو رفتم: اگر تلاش اصلی پدرومادرها و فعالان دلسوز کودکان است که برای دخترک «خانه» امن‌تر از خیابان باشد، یعنی الان مادر دارد برایش خیابان را امن‌تر می‌کند؟! خیابان برای دخترک امن‌تر بشود، به همین سادگی؟ خداخدا کند خانه نرسند؟ این یعنی دخترک بی‌پناه از حالا حس کند خیابان امن‌تر از خانه است؟ خیابان می‌تواند برایش چقدر امن باشد؟ اگر خانه آغوش امن دخترک نباشد. #مرتضی_توکلی #دختر#آرامش #خانواده #والدین_آگاه #تهدید_والدین #آغوش #آغوش_امن_پدر #آغوش_مادر #خوشبختی#طرحواره #خانه#خانه_ی_آرام #محبت_به_فرزند #فرزندپروری_مثبت #تربیت_صحیح_فرزند #آموزش_فرزند_پروری #عالیه_هیبتی_روانشناس_کودک_نوجوان_خانواده #بیرجند

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

aliyeh.heybatii

عالیه هیبتی

0

0

مادر دست دختر دانش‌آموزش را محکم کشید: «بذار برسیم خونه.» دختر گریه می‌کرد ملتمسانه مادر را نگاه می‌کرد. هی می‌گفت ببخشید. مقنعه‌اش روی شانه‌اش افتاده بود. صورت دخترک غرق اشک بود. حتی گفت غلط کردم. مادر بلندتر گفت: بذار برسیم خونه. هم‌مدرسه‌ای‌های دخترک که داشتند از مدرسه برمی‌گشتند خانه، نگاه می‌کردند و رد می‌شدند. کشاکش دختر و مادر ادامه داشت و‌ دور شدند. از ماجرایشان چیزی نفهمیدم. فقط چندثانیه بود و رد شدند. خیلی جا خوردم و به‌فکر فرو رفتم: اگر تلاش اصلی پدرومادرها و فعالان دلسوز کودکان است که برای دخترک «خانه» امن‌تر از خیابان باشد، یعنی الان مادر دارد برایش خیابان را امن‌تر می‌کند؟! خیابان برای دخترک امن‌تر بشود، به همین سادگی؟ خداخدا کند خانه نرسند؟ این یعنی دخترک بی‌پناه از حالا حس کند خیابان امن‌تر از خانه است؟ خیابان می‌تواند برایش چقدر امن باشد؟ اگر خانه آغوش امن دخترک نباشد. #مرتضی_توکلی #دختر#آرامش #خانواده #والدین_آگاه #تهدید_والدین #آغوش #آغوش_امن_پدر #آغوش_مادر #خوشبختی#طرحواره #خانه#خانه_ی_آرام #محبت_به_فرزند #فرزندپروری_مثبت #تربیت_صحیح_فرزند #آموزش_فرزند_پروری #عالیه_هیبتی_روانشناس_کودک_نوجوان_خانواده #بیرجند

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن