پست های مشابه

kermaninarges_psych

تا کنون شده به عنوان یک بزرگسال احساس کنید ترس از موفقیت مانع پیشرفت شما شده است؟ تا حالا شده یک قدمی موفقیت به عقب برگردید؟ زمانی که در چند قدمی نتیجه هستید به خود تخریبی دست بزنید؟ و به هزار و یک علت به نتیجه ای که بسیار به آن نزدیک بودید دست پیدا نکنید؟ رشد و پیشرفت فرزندان آرزوی هر پدر و مادری است، تحقیقات نشان داده افرادی که دچار ترس از موفقیت هستند به شدت از خودشان انتقاد میکنند، و بسیار سخت گیرانه نسبت به خود رفتار میکنند. و به خود تخریبی دست میزنند، در الگوی تربیتی این والدین درحالی که رشد و پیشرفت را برای فرزند دلبند خود آرزو دارند. ولی قصد دارند با سخت گیری، انتقاد و مقایسه نیروی درونی او برای رشد را تقویت کنند، غافل از اینکه دقیقا الگوی مخربی قوی برای عدم موفقیت او می‌شوند. #موفقیت #ترس #مقایسه #کنترلگری #انگیزه #عزت_نفس #اهمالکاری #روانشناسی_کودک #والدین_آگاه_فرزندان_موفق #کودک_شاد #کودک #نرگس_کرمانی_مشاوره

15 مرداد 1401 15:34:49

30 بازدید

kermaninarges_psych

حس آرامشش را دوست داشتم.‌ منو از همه تنش های مادرانگی ام به ساحل آرامش دعوت میکنه.

17 مرداد 1399 20:14:42

1 بازدید

kermaninarges_psych

در این دوره از دریچه ای به مدرسه رفتن بچه ها نگاه می‌کنیم که به جای استرس و نگرانی از سال‌های اولیه تحصیل فرزندمان تجربه ای پر از انگیزه و استقلال و لذت یادگیری داشته باشیم. و مقدمه ای شود برای موفقیت و بالندگی سال‌های پیش رو. خوشحال میشم اگه این پوستر را برای افرادی فکر می‌کنید براشون مفیده بفرستید و در چرخه آگاهی سهیم باشید.

26 آبان 1400 16:56:06

1 بازدید

kermaninarges_psych

حالم سرجا نبود. روز سختی را از لحاظ ارتباطات شغلی گذرونده بودم. سرم داشت می‌ترکید. رفتم براش قصه بگم. دراز کشید و گفت کاشکی الان تو طبیعت بودیم و ستاره ها رو تماشا میکردیم. گفتم آره، خیلی خوب بود. ولی این که آدم تو خونه خودش تو آرامش بخوابه هم خیلی عالیه. حس خوبم را گرفت و زیر پتو جابجا شد. دلم میخواست براش از دلتنگی های امروزم بگم. ولی آب دهنم را قورت دادم و از درخت های آلبالو گیلاس بچگی ام گفتم. همین موقع ها که همسن تو بودم، ۵ یا ۶ ساله. همین موقع های سال که می‌شد تو حیاط خونه آلبالو ها می‌رسید. و آماده چیدن میشد . باهاشون گوشواره درست میکردیم. خنکی آلبالو های پشت گوشم را هنوز حس میکنم. خندید، ‏مامان چه قدر شاد بودی! شاد بودم؟ مطمئن نیستم! خوشحال شدم که خیلی چیزهای دیگه را نگفتم. خیلی از دلتنگی ها از مادر بودن توی جامعه بزرگسال. با ادعاهای فمینیستی! و واقعیت های محدود کننده و بی اعتبار کننده. خوشحال بود. خوابید. واقعیت مثل شمشیر دو لبه میمونه. من مادر حق ندارم فشارها و استرس های زندگی بزرگسالانه خودم را به کودکم نشون بدم. ولی مجبور هم نیستم تمام مدت خوشحال ترین مادر دنیا باشم و اون هیج وقت یاد نگیره که با غم یا بقیه نگرانی ها در این دنیا چی کار باید کرد! #درد_دل_برای_کودک_ممنوع #حق_تو_شاد_بودنه #حق_من_شادی_از_شادی_تو

25 خرداد 1400 06:26:24

2 بازدید

kermaninarges_psych

بچه بزرگ کردن در هر سنی که باشند با چالش هایی همراهه. پس اولین قدم اینه که زحمتی که والدین می‌کشند دیده بشه و ارزش گذاری بشه ! قابل درکه که برخی افراد عادت به توصیه های این چنینی دارند و توصیه هایی می کنند که زیاد حمایت کننده نیستند! این به این معنا نیست که نیت آنها واقعا کنایه زدن و حمایت نکردن باشه. بیاید تمرین کنیم از جملات حمایت آمیز برای خانواده ها استفاده کنیم. ممکنه ندونیم زمانی که داریم با یه نفر حرف میزنیم تا چه حد خسته و دلمرده است ودر این لحظه چه قدر به کلمات حمایت گرانه ما نیاز داره! اولین قدم بدون شک اینه که در فضاهای مجازی شبیه این دست از قضاوت برداریم و حمایت کردن و حمایت گرفتن را یاد بگیریم. کدوم یک این جملات غیر حمایت گرانه براتون آشناست و از اطرافیانتان شنیدید؟ بهترین جمله حمایت گرانه ای که شنیدید و بهتون چسبیده کدوم بوده؟ #فرزندپروری_آگاهانه #فرزندپروری_شاد #والد_آگاه #والدین_شاد #نرگس_کرمانی_مشاوره

30 خرداد 1400 13:51:38

4 بازدید

kermaninarges_psych

یکی از مهمترین سوالاتی مراجعین میپرسند، اینه که میشه بهم راهکار بدید؟ من نمیدونم چرا این مشکل به وجود اومده؟ چه طور بعضی ها بچه شون یا همسرشون مثل موم تو دستشونه! ارتباط بسیار عمیقی دارند در حالی که من دیدم حتی گاهی با تحکم هم با بچه برخورد می‌کنند. ولی ما که این همه امکانات براش فراهم کردیم هیچ حرف شنوی ازمون نداره؟! گویی افراد با کوهی از اضطراب میاند و از ما راهکار می‌خواند یه چیزی شبیه قرص یا شربت که زود جواب بده، ولی واقعیت اینه ارتباط عمیق و موثر یک سری قوانین و قواعدی داره که حتی یاد گرفتنی هستند. فرایند تغییر، مستلزم نگاه خیلی عمیق به آنچه رخ داده است، چیشد که اینجوری شد؟ در لایو فردا شب به اتفاق دوست و همکار عزیزم قراره یکم درباره چیشد که اینجوری شد و چی کار کنیم،‌ حرف بزنیم؟ برای هرکسی که فکر میکنید ممکن هست بهش احتیاج داشته باشه بفرستین و باخبرشون کنید چون صحبت هامون در زمینه همه ارتباطات کاربرد داره نه فقط والد و فرزند🌿💡 میبینمتون☺ دوست و همکار عزیزم😘💡 : @fatemehsadatardestani ❤

21 دی 1400 20:26:51

6 بازدید

نرگس کرمانی

0

0

سر جلسه مادران از سبک تدریس معلمان صحبت هایی بیان میشد که من روحم خبر نداشت، من فقط حواسم به قطع و وصل شدن اینترنت بود و این که وسایلی که لازم داره دم دست باشه و برگه مربوط به تکالیف هفتگی که کجا را باید امروز حل کنند! این که بین او و معلمان و بقیه بچه ها چی میگذره در حیطه دخالت من نیستند! برای من فقط زمانی که بعد از کلاس از اتاق بیرون میاد و چشم هاش برق میزنه کفایت میکنه! بعد از دو هفته بازگشت از سفر و شلوغی و مریضی توانستیم اتاقش را کامل زیر و رو کنیم، برای اسباب بازی هایی که رفتند بالای کمد گریه کرد. ولی بعدش دید کشو ها برای کتاب و دفتر و لوازم تحریر خالیه آرامش را احساس کرد. حالا که جای دفتر و مداد رنگی ها معلومه هم من دیگه وظیفه ای ندارم. خودشون در زمان لازم میرند سرجاشون. مشق و تکالیف تا ساعت ۷ قراره تموم بشه چون بعدش تایم بازیه، استفاده از ساعت شنی برای سرمشق نوشتن هم پیشنهاد خودش بود. و در استفاده کردن و نکردن از آن من دخالتی ندارم. دارم سعی میکنم مسیر را از بین کنترل گری، بیش حمایتی و غفلت‌ و بی توجهی پیدا کنم. تجربه شما چیه از قدم برداشتن در این میانه راه؟ #والدین_آگاه #کودک_شاد #کودک_موفق #نیاز_روانی #حمایت #کنترل گری #درمانگر #درمانگر_روانپویشی #روابط_والدین_فرزندان

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

kermaninarges_psych

نرگس کرمانی

0

0

سر جلسه مادران از سبک تدریس معلمان صحبت هایی بیان میشد که من روحم خبر نداشت، من فقط حواسم به قطع و وصل شدن اینترنت بود و این که وسایلی که لازم داره دم دست باشه و برگه مربوط به تکالیف هفتگی که کجا را باید امروز حل کنند! این که بین او و معلمان و بقیه بچه ها چی میگذره در حیطه دخالت من نیستند! برای من فقط زمانی که بعد از کلاس از اتاق بیرون میاد و چشم هاش برق میزنه کفایت میکنه! بعد از دو هفته بازگشت از سفر و شلوغی و مریضی توانستیم اتاقش را کامل زیر و رو کنیم، برای اسباب بازی هایی که رفتند بالای کمد گریه کرد. ولی بعدش دید کشو ها برای کتاب و دفتر و لوازم تحریر خالیه آرامش را احساس کرد. حالا که جای دفتر و مداد رنگی ها معلومه هم من دیگه وظیفه ای ندارم. خودشون در زمان لازم میرند سرجاشون. مشق و تکالیف تا ساعت ۷ قراره تموم بشه چون بعدش تایم بازیه، استفاده از ساعت شنی برای سرمشق نوشتن هم پیشنهاد خودش بود. و در استفاده کردن و نکردن از آن من دخالتی ندارم. دارم سعی میکنم مسیر را از بین کنترل گری، بیش حمایتی و غفلت‌ و بی توجهی پیدا کنم. تجربه شما چیه از قدم برداشتن در این میانه راه؟ #والدین_آگاه #کودک_شاد #کودک_موفق #نیاز_روانی #حمایت #کنترل گری #درمانگر #درمانگر_روانپویشی #روابط_والدین_فرزندان

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن