پست های مشابه

madaran_sharif

. مادران شریف ایران زمین برگزار می‌کند: 📚 پویش کتاب‌خوانی «تنها گریه کن» روایت جذاب و خواندنی یک مادر شهید که از دوران دفاع مقدس تا امروز در سنگر دفاع از دین محکم ایستادند و مورد عنایت حضرت سیدالشهدا (ع) قرار گرفتند. 📌 از ۲ مرداد تا ۱۲ شهریور 🎁 اهدای ۷ جایزه‌ی ۱۰۰ هزار تومانی به قید قرعه به ۷ نفر از کسانی که کتاب را کامل مطالعه کنند. 🔸 تهیه نسخه چاپی با ۲۰ درصد تخفیف از کتاب‌رسان: ketabresan.net/w/adDBz کد تخفیف : madaran 🔸تهیه نسخه الکترونیکی از اپلیکیشن طاقچه: taaghche.com/book/96144 ✅ ثبت‌نام از طریق : b2n.ir/a21476 برای اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام و تهیه کتاب به هایلایت پویش تنها گریه کن مراجعه کنید. #پویش_کتاب_خوانی #تنها_گریه_کن #جایزه #مادران_شریف_ایران_زمین

03 مرداد 1401 07:22:27

3 بازدید

madaran_sharif

#م_زادقاسمی (مامان #فاطمه_سادات ۱۷ ساله، #سیده_ساره ۱۲ ساله، #سید_علی ۸ ساله و #سید_مهدی ۵ ساله) #قسمت_یازدهم همسرم از اول شغلشون طوری بود که زیاد سفر بودن، الانم ممکنه غیبت‌هاشون مکرر و طولانی باشه و ماموریت‌هایی داشته باشن که ما نتونیم همراهشون باشیم! با این اوصاف عمده مسئولیت بچه‌ها با منه، مثلا فاطمه سادات به کمک نیاز داره، بچه‌ها مدرسه میرن، مریض می‌شن، تو زمان‌ غیبت همسرم خرید هم با منه! گاهی مهمون داریم و چیزی تو خونه نیست و باید برنامه‌ریزی کنم که هم خرید کنم و هم خونه مرتب باشه هم درس و غذای بچه‌ها رو به راه باشه، هم آماده پذیرایی از مهمون باشم تو زبون ممکنه آسون به نظر بیاد که نمیاد😁 ولی در عمل خیلی سخت و فشرده می‌شه❗️ البته من گلایه ای ندارم.☺️ چون وقتی با قدرشناسی و محبت همسرم مواجه می‌شم خستگی از تنم درمیره، دلگرم می‌شم و انگیزه می‌گیرم. وقتایی که هستن جلوی بچه‌ها صمیمانه از من تشکر می‌کنن. این رفتارشون خیلی مؤثره که تو این مسیر نشکنم و با جریان پرتلاطم این زندگی همراه بشم. در مورد این که من چه کارایی برای بچه‌ها انجام میدم باهاشون حرف می‌زنن، می‌گن جایگاه مادر خیلی مهمه و با این رفتارشون هم درس مهمی به بچه‌ها میدن، هم من رو به لحاظ عاطفی تامین می‌کنن.❤️ با وجود اینکه غیبتشون زیاده اما نقش اصلیشون رو به عنوان تکیه‌گاه، به درستی انجام می‌دن. به نظرم یکی از مهم ترین دستاوردهای خانواده‌مون اینه که همسرم جایگاه امام و رهبر رو توی خانواده دارن و بچه ها ولایت پذیری رو توی خونه تمرین می‌کنن!👌 من و بچه ها خیلی براشون احترام قائلیم. در عین اینکه رابطه‌مون سرشار از محبته.😊 منم به ایشون به خاطر اهداف و آرمان‌هایی که دارن افتخار می‌کنم، و خدا رو شاکرم جایگاه خودشون رو در جبهه حق خوب تشخیص دادن.😊 جدا از رابطه همسری که خیلی صمیمانه هست، به خاطر مسیری که تو زندگی انتخاب کردن، برام مثل استاد هستن و بهشون اعتماد دارم.😇 همیشه نگاه جامع و کاملی به مباحث تربیتی دارن واسه همین همیشه احساس میکنم یه دایرة المعارفی از دانش‌های مختلف در زندگی کنارم هست.😁 بااینکه حضور فیزیکی کمی دارن اما وقتی هستن سعی می‌کنن ارتباطشون با بچه‌ها زیاد باشه. باهم پارک و سفر بریم و بچه‌ها محیط‌های مختلف رو تجربه کنن‌. از رابطه محترمانه پدر و مادرم با هم خیلی الگو گرفتم.👌 یادمه همیشه مسائل رو بین خودشون و یواشکی حل می‌کردن.😉 ما هم اجازه نمی‌دیم اختلافی اگه هست به بچه ها منتقل بشه و الحمدلله بچه‌ها جز رابطه خوب چیزی بینمون ندیدن.🤲🏻 #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین

07 اسفند 1400 19:18:05

1 بازدید

madaran_sharif

. #س_دینی (مامان #علی ۱۲.۵، #ریحانه ۹، #علیرضا ۷.۵، #معصومه ۴.۵) #قسمت_هشتم زندگی از نظر اقتصادی همیشه مدیریت ویژه لازم داره.👌🏻 خانواده که ۶ نفره باشه ویژه‌تر.😁 خانواده‌ای مثل ما که آقای خونه طلبه باشن و بیشتر زمانشون رو صرف تحصیل کنن، ویژه‌ترتر!😅 گاهی نیازهای بچه‌ها رو اولویت بندی می‌کنیم.👌🏻 گاهی هم بچه‌ها یاد می‌گیرن برای برطرف شدن نیازهاشون باید صبر کنن. کوچیکترا خیلی اوقات از لباس‌ و وسایل خواهر برادراشون استفاده می‌کنن.☺️ منم با اینکه عاشق وسایل تزئینی خونه هستم! ولی خداروشکر بیشتر وقتا از پس خودم بر میام و جلوی خودمو می‌گیرم.😜 البته هیچ وقت آدم ولخرجی نبودم.😉 گاهی هم توی خونه جهت جلوگیری از مخارج اضافه، کاربری وسایل رو تغییر می‌دیم. مثلاً بوفه رو تبدیل می‌کنیم به کتابخونه! یا تخت‌خواب پسرونه رو با رول چسب کاغذی تبدیل به دخترونه می‌کنیم!😄 خلاصه از خلاقیتمون نهایت استفاده رو می‌کنیم! بچه‌هام مثل خودم مدرسه دولتی می‌رن. مدارس دولتی در کنار معایب، محاسن خاص خودشون رو دارن. همین که دور و بر بچه‌ها از اقشار مختلف هستن و اون‌ها می‌فهمن فقط خودشون توی این دنیا نیستن و تافته‌ی جدابافته هم نیستن، خیلی مهمه. خودم معلم‌های باتجربه‌ی مدارس دولتی رو خیلی بیشتر قبول دارم. همین که خودشون می‌تونن با چند دقیقه پیاده‌روی به مدرسه برسن خودش مزیت مهمیه! البته ما در کنار مدرسه برای هر بچه‌ای به فراخور علاقه و استعدادش کلاس‌هایی در نظر می‌گیریم. خصوصاً توی مسجد و موسسه‌های مذهبی.👌🏻 به نظر من لقمه‌ی حلال و توکل، باعث می‌شه اگر مشکلی هم در مسیر تربیتی بچه‌ها پیش بیاد به مرور برطرف بشه. منم همیشه براشون دعا می‌کنم. به خودشون هم از روز اول مدرسه یاد می‌دم برای خودشون دعا کنن که خدا دوست خوب و معلم خوب سر راهشون بذاره.😊 در کنار رزق مادی، من مادری و خصوصاً شیردهی رو به چشم جذب‌کننده‌ی رزق معنوی می‌بینم! اون زمانی که شیر می‌دادم احساس می‌کردم به خدا نزدیکم... اصلاً وصلم! شیردهی یه موهبت الهی بود و باعث می‌شد حتی دعاهام زود مستجاب بشه. الان که ۲‌ سال و خورده‌ای هست که از این نعمت بی‌بهره‌ام، کاملا تفاوتش رو احساس می‌کنم. اون روزا حتی حس می‌کردم اون کاری که درسته به من الهام می‌شه!🤩 از خدا می‌خوام باز هم این شرایط رو تجربه کنم.☺️ #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین

18 اردیبهشت 1401 15:57:58

3 بازدید

madaran_sharif

. #طهورا (مامان سه دختر ۶ساله، ۴ساله و ۵ماهه) . #قسمت_پنجم . متاسفانه دوران عقدمون به دلایل مختلف طولانی شد (۱/۵سال) و این موضوع، مشکلات این دوره رو بیشتر و شیرینی‌ش رو کمتر کرد. خداروشکر همسرم مرد پرتلاشی بودند و سه جا کار می‌کردند. پشتکارشون هنوز زبانزده👌🏻 برای دوره‌ی ارشد، #دانشگاه_علم_و_صنعت در تهران پذیرفته شدند و باخیالی نسبتا آسوده و بعد از گذراندن تعدادی از خوان‌های #دوران_عقد رفتیم به دنبال #اجاره‌ی خونه.😊 با توجه به پولی که داشتیم، دنبال یه آپارتمان نقلی بودیم. یه خونه ویلایی قدیم ساز بزرگ قسمتمون شد... با #صاحبخونه‌‌ای خوش اخلاق و منصف.😍 خانواده‌م به خاطر بزرگی خونه، علی‌رغم رضایت من و همسرم #جهیزیه سنگینی دادند. چندسال بعد که آپارتمان کوچیکی خریدیم، مجبور شدم بیشترشونو بفروشم یا هدیه بدم. . و اما #عروسی ❗️ مخارج مراسممون زیاد شد. اقوام قم و تهران همکاری نکردند و حریف هیچ‌کدوم نشدیم و دوتا مراسم گرفتیم🙄 میلاد حضرت معصومه در قم و چند شب بعد، در تهران مراسم عروسی گرفتیم. البته سعی کردم مخارج مراسم در حد پس انداز همسرم باشه با حداقل ولخرجی و بریز بپاش. . اون روزای پرتکاپو، خانواده‌ی همسرم مشکلات مالی داشتند و من بعدها فهمیدم😢 همسرم از حقوق و پس اندازشون به خانواده هم کمک می‌کردند. . زندگیمون شروع شد💕 هر دو #دانشجو بودیم و من تمام روزها #دانشگاه می‌رفتم. هم کارهای #پایان_نامه‌م رو انجام می‌دادم هم کارهایی که استاد به من سپرده بود باید تحویل می‌دادم. ‌به سختی یک روز در هفته اجازه گرفتم نرم و به خونه برسم👌🏻 در کنارش کلاس #والیبال هم می‌رفتم. . شش ماه از زندگیمون طی شد... از زندگیم راضی بودم... خیلی شیرین‌تر از دوران عقدم بود و با وجود #اختلاف_فرهنگی بحثی بینمون پیش نمی‌اومد. سعی می‌کردم توقعاتم رو در حد توان همسرم تطبیق بدم☺️ تا این که عید سال هشتاد و نُه یک اتفاقی افتاد.. . پ.ن: عکس بخشی از گلخونه‌ی کوچیک خودم در حیاط‌خلوت خونه‌مون😍 . . #قسمت_پنجم #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین

19 آبان 1399 16:23:12

0 بازدید

madaran_sharif

. #م_روح_نواز (مامان #محمدحسن ۱۰ ساله، #محمدعلی ۷ ساله، #محمدحسین ۵ ساله، #محمدرضا ۳ ساله) #قسمت_چهارم درس خوندنم، خیلی کم و منقطع بود و گاهی ناامید می‌شدم. یه بار با یکی از دوستام تماس گرفتم که فلان درس رو چطور و چقدر خوندی؟ گفت من دو دور خوندم و الان دور سوممه؛ در حالی‌که من اون درس رو هنوز یه دور هم نخونده بودم.🤭 پیش خودم می‌گفتم من با این وضع قبول نمی‌شم دیگه.😞 ولی مادرم همش می‌گفتن نگران نباش. تو بچه داری. درس خوندن تو، با بقیه فرق داره. کار تو برکت داره.👌🏻 تو هر چقدر که بچه‌ت اجازه بده، درستو بخون، کاریم به این حرفا نداشته باش. این حرفاشون خیلی بهم انرژی می‌داد. و امیدوار بودم خدا خودش برکت بده. دو سال برای ارشد درس خوندم و تونستم رتبه‌ی ۱۳ رو به دست بیارم. باورم نمی‌شد.😃 من آدمی نبودم که بتونم این رتبه رو به دست بیارم.🤩 در نهایت رشته‌ی فیزیولوژی گیاهی دانشگاه تهران قبول شدم. اون موقع، محمدحسن، دو سالش تموم شده بود. وارد دانشگاه تهران شدم. دوباره یک مسیر جدید برای زندگیم باز شد.😃 فضای علمی اونجا، برام بسیار جذاب بود.🤩 چون حال و هوای درونی خودم، به خاطر مادر شدن، عوض شده بود، کاملا قدر حضور تو اون فضای علمی رو درک می‌کردم. با بچه دار شدن احساس می‌کردم باید از تک‌تک لحظه‌ها و آدم‌هایی که می‌شه ازشون استفاده کرد، استفاده کنم.😃✨ می‌گفتم من وقت اضافه ندارم که هدر بدم،⏱️ باید از هرچیزی که می‌بینم، استفاده کنم. به خاطر همین، اون فضا، خیلی برام دل‌چسب بود. الحمدلله دوستان بسیار خوبی هم تو این مقطع قسمتم شد که خیلی همراه بودن و کمکم می‌کردن. تو اون یه سالی که ۲ روز‌ در هفته می‌رفتم دانشگاه، یه روز پسرم رو پیش مامانم و یه روز پیش مادر همسرم می‌ذاشتم. سال ۹۳ وقتی می‌خواستم پروپوزال‌نویسی پایان‌نامه‌م رو شروع کنم، متوجه شدم آقا محمدعلی رو باردار هستم. هم خوشحال شدم، چون خیلی بچه دوست داشتم،😍 هم خیلی نگران. جدا شدن از فضای دانشگاه برام سخت بود ولی حضور تو دانشگاه، برای نوشتن پایان‌نامه، با یه کودک و یه نوزاد در توانم نبود. رفتم پیش یکی از اساتید گفتم معادل این درس‌هایی که خوندم به من مدرکی می‌دین؟ چون من دیگه نمی‌تونم ادامه بدم و باردارم. بچه‌ی دومم هم هست و من آدمی نیستم که نوزادم رو بذارم مهد. ایشون خیلی اصرار داشتن که مهد هست و بچه‌ها رو نگه می‌داره و... ولی من گفتم دلم نمی‌خواد به خاطر درس بچه رو مهد بذارم. اولویت اولم بچه‌هان... #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین

06 مهر 1400 16:33:02

0 بازدید

madaran_sharif

. #قسمت_پنجم همسرم به کمک پدر و برادرِ عزیزم اثاث رو خالی کرده و چیدند. خانه‌ای گرم با #صاحب‌خانه‌ای خونگرم،😊 نورگیر،☀️ همکف، #حیاط_دار با #باغچه‌ی کوچیک و یه جفت درختِ انگور و پرتقال🍇🍊 البته آشپزخونه و سرویس بهداشتی اونطرف حیاط.😱 (مجدد به خودم یادآور می‌شم همه‌ی خوبی‌ها یه جا جمع نمی‌شه☺️) . با اجازه‌ی صاحبخانه و با کمک پدر و شوهرخواهرم، یک آشپزخانه طوری در راهروی منتهی به حیاط راه انداختیم تا نظرم از بچه‌ها دور نشه.👦👶 خواهر جونیم اومد کمکم کابینت‌ها رو چیدیم،🍴🥣 خواهر بزرگم اومد و کلی ایده‌ی خوب برای استفاده‌ی حداکثری از حداقل فضایِ در دسترسِ تو اتاق و آشپزخونه راهرویی (!) بهم داد.😁 . از نظر خودم خونه خیلی خوب و خواستنی بود، به خصوص برای بچه‌ها که پارکِ دائمی بود.😍 اما حرفِ اطرافیان گاه و بیگاه... آشپزخونه نیست که! کوچه‌ی قهر آشتیه!😏 همین دوتا کابینت؟!😳 چه‌جوری تو این روشوییِ کوچولو ظرف می‌شوری؟!💦 تو این راهرو غذا می‌پزی بچه‌ت تو شکمت می‌پزه که!!😨 تو سرما چطور می‌رید حموم؟! پس کِی از اینجا بلند می‌شید می‌رید یه خونه‌ی طبیعی!!؟🤨 . من اولا خیلی #مسلط می‌نمودم...😌 اما گه‌گاهی بعد از رفتنشون... اول یه ملق می‌زدم انرژی منفیشون از روم بپره😃 و بعد با پای احساسم به دور از چشمِ منطق، یواشکی به آشپزخونه راهروییم (یا راهرو آشپزخونه‌ایم!) سرک می‌کشیدم...👀 من اینجا ظرف می‌شورم یا ظرفا منو می‌شورن؟!🤨 من اینجا غذا می‌پزم یا غذا منو می‌پزه؟!🤔 اصلا بذار ببینم شکمم تا کجا جا داره بزرگ شه؟!...خوبه تا ۳ قلو هم انگاری جا داره بدک نیست...☺️ کم‌کم #منطق هشیار می‌شه...🤓 بابا تو اینجا هر روز غذا می‌پزی، ظرف می‌شوری، دلبندت👼تو کابینت قل می‌خوره! #شاد و شنگول بودی! چی عوض شده؟! به ذهنِ خودت مسلط باش! البته بماند که گاهی این جنابِ منطق خودشو به بی‌خیالی می‌زد و تا یکی دو روز جِلِز وِلِز می‌زدم.😝 . ماه محرم اومده بود و هرشب دلم هوای #هیئت می‌کرد...شب هشتم دیگه خیلی بی‌قرار بودم که شستم خبردار شد طاها جونم می‌خواد بیاد ظهرعاشورا باهم بریم هیئتِ بیمارستان.😁 . #ط_اکبری #هوافضا۹۰ #قسمت_پنجم #تجربیات_تخصصی #مستاجر #خانه_باصفا #خانه_کلنگی #طبیعت_در_خانه #مادران_شریف

11 دی 1398 16:15:27

0 بازدید

مادران شريف

0

0

. به جای غر زدن یه خدمتکار بگیر که تو کارها کمکت کنه!!⁦🤚🏻⁩🤨 . یادمه بابام خیلی به تسبیحات📿 حضرت زهرا (س) ارادت ویژه داشتن☺️ در عین حال که همیشه می‌گفتن بعد از نماز و قبل از خارج شدن از حالت تشهد، تسبیحات حضرت زهرا رو با توجه و دقیقا طبق قول معصوم بخونیم⁦👌🏻⁩ (یعنی دقیقا با همون ترتیب و تعدادی که گفته شده، ۳۴ تا الله اکبر، ۳۳ تا الحمدلله، ۳۳ تا سبحان الله) خیلی دوست داشتن تشریفاتش رعایت بشه🙂 مثلا اگر با تسبیح📿 تربت می‌خوندیم که دیگه عالی بود⁦👌🏻⁩ . . پارسال بود یه روز که داشتم دست نوشته‌هاشون✍🏻 رو می‌خوندم یه گوشه‌ای نوشته بودن: "گرفتن خدمتکار جهت کمک در کارهای خانه با تسبیحات حضرت زهرا (س)"😳 . خب توجه‌ام جلب شد ببینم دقیقا منظورشون چی بوده و این تسبیح قراره چیکار کنه🤔 . رفتم سراغ دارالحدیث و بلهه... دو تا حدیث باحال پیدا کردم😍 . ⁦👈🏻⁩ روزی حضرت زهرا که از کارهای زیاد خونه و رسیدگی به فرزندان در سختی بودن، از پیامبر درخواست یک خدمتکار می‌کنن... پیامبر هم می‌گن یه چیز بهتر از خدمتکار یادت می‌دم👌🏻⁩ . تو یه روایت فرمودن قبل خواب تسبیحات رو بخونیم. و یه روایت دیگه دعایی رو سفارش کردن که عکس دوم متن دعاست. . حالا من هر روز این دعا رو می‌خونم🤓 . راستش رو بخواین با خوندن این دعا، مقدار کار و بازی با بچه‌ها و خونه‌داری و .. اصلااا و ابدا کم نشد❌ . کار ها مثل روال قبله. ولی یه برکتی میاد تو وقت و انرژی‌مون که انگاری یه خدمتکار واقعی اومده کمک😍⁦👌🏻⁩ . دوست داشتم به همه‌ی مامان‌ها⁦👩🏻⁩ بگم که اینو امتحان کنن. . اگر خواستید برای شادی روح پدرم هم لطف کنید صلوات بفرستید.🤲🏻 . . پ.ن: این دعا برای روزهای زندگی همه‌مون که گاهی کم میاریم و خسته می‌شیم کارگشاست ولی به این معنا نیست که اگه کسی شرایط خیلی سخت‌تری داره و امکان کمک گرفتن از کسی رو هم داره، از خودش دریغ کنه، حضرت زهرا (س) هم تو موقعیتی بلاخره کمک گرفتند🙂 . . #ر_مازارچی #سبک_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

madaran_sharif

مادران شريف

0

0

. به جای غر زدن یه خدمتکار بگیر که تو کارها کمکت کنه!!⁦🤚🏻⁩🤨 . یادمه بابام خیلی به تسبیحات📿 حضرت زهرا (س) ارادت ویژه داشتن☺️ در عین حال که همیشه می‌گفتن بعد از نماز و قبل از خارج شدن از حالت تشهد، تسبیحات حضرت زهرا رو با توجه و دقیقا طبق قول معصوم بخونیم⁦👌🏻⁩ (یعنی دقیقا با همون ترتیب و تعدادی که گفته شده، ۳۴ تا الله اکبر، ۳۳ تا الحمدلله، ۳۳ تا سبحان الله) خیلی دوست داشتن تشریفاتش رعایت بشه🙂 مثلا اگر با تسبیح📿 تربت می‌خوندیم که دیگه عالی بود⁦👌🏻⁩ . . پارسال بود یه روز که داشتم دست نوشته‌هاشون✍🏻 رو می‌خوندم یه گوشه‌ای نوشته بودن: "گرفتن خدمتکار جهت کمک در کارهای خانه با تسبیحات حضرت زهرا (س)"😳 . خب توجه‌ام جلب شد ببینم دقیقا منظورشون چی بوده و این تسبیح قراره چیکار کنه🤔 . رفتم سراغ دارالحدیث و بلهه... دو تا حدیث باحال پیدا کردم😍 . ⁦👈🏻⁩ روزی حضرت زهرا که از کارهای زیاد خونه و رسیدگی به فرزندان در سختی بودن، از پیامبر درخواست یک خدمتکار می‌کنن... پیامبر هم می‌گن یه چیز بهتر از خدمتکار یادت می‌دم👌🏻⁩ . تو یه روایت فرمودن قبل خواب تسبیحات رو بخونیم. و یه روایت دیگه دعایی رو سفارش کردن که عکس دوم متن دعاست. . حالا من هر روز این دعا رو می‌خونم🤓 . راستش رو بخواین با خوندن این دعا، مقدار کار و بازی با بچه‌ها و خونه‌داری و .. اصلااا و ابدا کم نشد❌ . کار ها مثل روال قبله. ولی یه برکتی میاد تو وقت و انرژی‌مون که انگاری یه خدمتکار واقعی اومده کمک😍⁦👌🏻⁩ . دوست داشتم به همه‌ی مامان‌ها⁦👩🏻⁩ بگم که اینو امتحان کنن. . اگر خواستید برای شادی روح پدرم هم لطف کنید صلوات بفرستید.🤲🏻 . . پ.ن: این دعا برای روزهای زندگی همه‌مون که گاهی کم میاریم و خسته می‌شیم کارگشاست ولی به این معنا نیست که اگه کسی شرایط خیلی سخت‌تری داره و امکان کمک گرفتن از کسی رو هم داره، از خودش دریغ کنه، حضرت زهرا (س) هم تو موقعیتی بلاخره کمک گرفتند🙂 . . #ر_مازارچی #سبک_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن