زیر گنبد کبود
دنبال کننده
41
پست
190
آموزش تحلیل و انتخاب کتاب کودک توانمندسازی والدین و مربیان در فعالیت های کتابخوانی ارتباط موثر با کودک از راه کتاب، داستان و قصه
پست های مشابه
زیر گنبد کبود
چرا نقد خواننده محور مهم است؟ چگونه یک کتاب را از زاویه نگاه کودک بررسی کنیم و دریابیم که آیا مناسب او هست یا خیر؟ در این ویدیو خلاصه به این سوال پرداختیم. از نظریات مهم برای بررسی و نقد خواننده محور کتابهای کودک نظریه ایدن چمبرز است. در دوره آموزشی انلاین «دیدن از نگاه کودک» طی شش جلسه له این نظریه به همراه فعالیت کارگاهی میپردازیم. برای اطلاعات بیشتر دایرکت بدهید @ziregonbad #کتاب_کودک #کتاب #ادبیات_کودک #چمبرز #ایدن_چمبرز #نقد #نقدکتاب
15 تیر 1401 15:59:07
24 بازدید
زیر گنبد کبود
مهمترین رسالتی که برای ابرک در نظر گرفتیم گسترش کتابخوانی و دسترسی همه کودکان و نوجوانان به کتاب باکیفیت هست. پردیسان شهرکی با جمعیت ۲۰۰هزارنفری خود کتابخانه کودک و نوجوان ندارد و ابرک تنها کتابفروشی پردیسان در این زمینه است. 😍حالا میخواهیم اولین گام را برداریم و با همراهی علاقهمندان به کتابخوانی و قصهگویی، کتاب و قصه خوب را به همه محلات #پردیسان و #قم برسانیم. 🌙 رمضان بهانه خوبی است برای رفتن بین بچهها و کتاب و قصه خواندن براشون. میخواهیم در ماه رمضان با کمک علاقهمندان در مکانهای عمومی جلسات رایگان کتابخوانی و قصهگویی برگزار کنیم. برای اجرای بهتر برنامه هم تا ماه مبارک چند جلسه آموزش حضوری و مجازی داریم. این پیام را به دوستداران کتاب و قصه بفرستید.🙏 لطفاً حتما پست بعدی با عنوان توضیحات تکمیلی را مطالعه کنید. ☁️ #ابرک فروشگاه تحلیلی کتاب کودک و نوجوان @abrakbookstore نامنویسی و دریافت راهنمایی در دایرکت @abrakbookstore #زیرگنبدکبود #کتاب_ابرک #کتاب #کودک #قم #پردیسان #کتاب_کودک #نوجوان #کتابخوانی #قصه_گویی #قصه #گروه_خیریه #کتابخانه #کمک
19 اسفند 1400 06:11:55
2 بازدید
زیر گنبد کبود
ایرانِ بزرگ، #قومیتها و #ملیتهای متفاوت و زیادی را در خود جای داده که با زبانها و گویشهای متفاوت برای ایران سربلند تلاش میکنند. . ❓ بازار کتاب کودک چه اندازه توانسته است آینه این گوناگونی گویش و لهجه و زبان باشد؟ کتابهای کودک تا چه اندازه منعکس کننده زبان و #ادبیات #کودک کلانشهرنشین و تا چه اندازه منعکس کننده دنیای زبانیِ کودک روستایی و شهرستانیست؟ 💯نظر نادر ابراهیمی را درباره #ادبیات_کودکان و تکثر زبانی و گویشی میخوانیم: . فرهنگ ملی بسیار عزیز و گرامیست و یکی از مهمترین عوامل وحدت همه نیروهای مبارز و مترقی؛ اما مباد (نباشد) آن فرهنگ ملی که بر اساس سلب حقوق و سلب آزادیهای فرهنگی و اجتماعی و طبیعی از تودهها پدید آید. ما باید همگام با گسترش ادبیات کودکان به زبان فارسی متداول، رسمی و معیار،ادبیات بومی و محلی خود را نیز مصرانه و تا حد امکان توسعه بدهیم و این فرصت را پدید آوریم که مردم هر ناحیه و منطقه کشور –بهویژه #آذریها، #کردها، #ترکمنها، #لرها، و #بلوچها- به لهجهها، گویشها و زبانهای خاص خود بنویسند. نویسندگان جوان این بخشها محق نیستند که صرفا به خاطر عمومیت بخشیدن هرچه بیشتر به آثار خود و فرو افتادن در دام خطرناک «#بازار فروش»،مسائل خود را، ابتدا به ساکن، به فارسی رسمی همگانی بنویسند و حضور کودکان غیرتهرانی و غیرشهری را در منطقه و ناحیه خود از یاد ببرند. حکومت نیز، همچنان که از سرودهایی که به گویشها و زبانهای محلی ساخته میشود حمایت میکند، بایستی ادبیات محلی کودکان را –در کنار ادبیات به زبان معیار- مورد پشتیبانی و تشویق قرار بدهد. و ارزش عاطفی و حساس چنین عملی را مد نظر داشته باشد. #نادر_ابراهیمی - مقدمهای بر فارسینویسی برای کودکان – انتشارات #روزبهان
08 خرداد 1399 17:40:00
2 بازدید
زیر گنبد کبود
با قصهها زندگی کنیم «وقتی هشت ساله بودم رویای من داشتن یک ساعتمچی بود. روزی که ساعت مادرم از کار افتاد و به من گفت بیا این ساعت برای تو! باید من را در حال تکاندادن دستم و نشاندادن ساعت به خواهر و برادرم میدیدید. این تا زمانی بود که متوجه شدم عقربههای ساعت حرکت نمیکند. به مادرم گفتم این ساعت که کار نمیکند. او تظاهر کرد که متعجب شده است. گفتم همیشه ساعت یک را نشان میدهد. مادرم به من آموخت که می توانم زمان را از روی ساعت بگویم و می توانم زمان خودم را بسازم. پس از آن بود که فهمیدم رویاها میتوانند به واقعیت بدل شوند. او از من پرسید بگذار ببینم دوست داری ساعت چند باشد؟ راهرفتن در خانه و نشاندادن ساعتم من را گرسنه کرده بود. گفتم: ساعت عصرانه! مادرم پیچ را چرخاند تا عقربهها روی ساعت پنج قرار بگیرند و من پشت میز آشپزخانه با یک بشقاب جلویم نشستم. این جادوی تخیل همان قصه گفتن است. قصه گفتن چیست جز رویاپردازی در بیداری؟» برشی از کتاب رازهای قصهگویی، نویسنده بآتریس مونته رو. ترجمه فرزانه فخریان. ناشر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همانطور که خواندید مادر بآتریس مونته رو در مواجهه با غصه دخترش، هوشمندانه شهرزاد قصهگوی درونش را بیدار کرد با رویاپردازی قصهای خلق کرد که هم رویای دخترش را تحقق و توسعه بخشید هم قوه خیال دخترش را هول داد تا پرورش یابد و هم به او ساعتخواندن آموخت. از این تجربهها دارید با ما به اشتراک بگذارید؟؟ #با_داستانها_زندگی_کنیم #خیال_پردازی_و_نقش_آن_در_فرزندپروری #والدگری_مبتنی_برارزش #والدگری_با_ابزار_خیال #جانبخشی_به_رویاها #زیر_گنبد_کبود #ادبیات_کودکان #قصه_کودکانه #والدین_قصه_گو #قصه_درمانی
06 شهریور 1398 18:41:21
36 بازدید
زیر گنبد کبود
نابترین لحظات و خاطرات کودکی، لحظاتی است که والدین کودک را نوازش میکنند؛ او را در آغوش میگیرند؛ موهای سر او را با دست شانه میزنند و... همه اینها حس امنیت، تعلق خاطر و عشق را به کودک میدهد. پس لطفاً به هنگام قصهگویی از این تعامل زیبا و مهم غافل نباشید! حتماً او را در بغل بگیرید یا روی پاها بخوابانیدش. در حین قصهگویی مدام نوازشش کنید. هرزگاهی ببوسیدش. دستانش را بگیرید و با انگشتانش بازی کنید. حتی سعی کنید بعضی از اتفاقات قصه را با دستان خود و کودکتان بازآفرینی کنید. (مثلاً این جمله که "آقا خرگوشه شروع به دویدن کرد" با دو انگشت اشاره و وسط بصورت ۸ و تکان دادن متناوب همدیگر، عمل دویدن را روی کف دست، پا و یا شکم کودکتان بازی کنید) پس به گونهای قصه بگویید تا همچنانکه داستان را با لذت و حس خوب گوش می کند؛ فردا با همین حسِ خوب امنیت و آرامش به جا مانده از روزها و شبهای کودکی از پَسِ حل مسائل بزرگ بربیاد! قصه، کلید درهای بسته ایست که برای امروزِ کودکانمان نیست. #زیرگنبدکبود #زیر_گنبد_کبود #کتاب #کتاب_کودک #قصه #قصه_گویی #قصه_شب #فرزند #کتابخوانی #کتاب_خوب #لالایی #داستان #شعر #ادبیات_کودکان #شعر_کودک #داستان_کودک #کتابخوانی #کتابخوارها #معرفی_کتاب #نقد_کتاب #راهنمای_مطالعه #راهنمای_والدین #فرزندپروری #مربی_کودک #راهنمای_کتاب #والدین_قصه_گو #آموزش_قصه_گویی #خردسال #داستان_سرایی #نقالی #تربیت_فرزند
14 آبان 1398 14:16:07
18 بازدید
زیر گنبد کبود
توی لایو درباره چیا گفتیم و چی گذشت؟ خانم میرابوطالبی از تجربه برخورد نزدیک با نوجوونا در کلاسها گفتن، از اهداف و فواید کلاسهای داستان نویسی برای نوجوان که تهش قراره چیا به نوجوانها اضافه بشه؟ _پرورش خلاقیت _تقویت روحیه نقدپذیری و انتقاد درست _تبدیل راحت ذهن به کلمه _ یادگیری داستان نویسی و... بعد صحبت رفت به سمت کتابخوانی نوجوان چه کتابایی بیشتر میخونن؟ ما به عنوان والد یا تسهیلگر، چقدر و چطور باید به انتخاب کتاب نوجوونا کمک کنیم؟ ژانر وحشت و فانتزی دوست دارن! چه برخوردی داشته باشیم؟ و یه حرف دل در آخر به والدین🥲که خیلی نکته دقیق و درستی بود. خلاصه که از دستش ندید، ما خودمون خیلی از ایشون یاد گرفتیم @masoomemirabootalebi #داستان_نویسی #نویسندگی #کتاب_نوجوان #نوجوانان
28 مرداد 1401 18:31:52
26 بازدید
زیر گنبد کبود
0
0
از دغدغههای این روزهای والدین: بچهها سوالاتی درباره #عاشورا و #محرم میپرسند چه جوابی برایشان مناسب است. یا درباره عاشورا چه به کودک #خردسال بگوییم. چند نکته درباره پاسخ به بچههای زیر هفت سال: ۱. برای خودتان مشخص کنید که چرا میخواهید فرزندتان با واقعه عاشورا آشنا شود؟ پاسخ کلی ندهید جزیی بنویسید تا بتوانید روش جزیی هم برای رسیدن به هدف مشخص کنید. ننویسید حسینیشدن؛ بنویسید میخواهم یاور مظلوم باشد. میخواهم دینش را به دنیا نفروشد. ۲. حواستان به سن بچه و روحیات او باشد. معمولا کودکان زیر شش سال نیاز دارند جهان برایشان امن تصور شود. سنی که بچهها به این باور میرسند که در برابر خوبی و خیر، بدی و شری هم ممکن است وجود داشته باشد معمولا چهار سال به بالاست. مفهوم بدی البته با آنچه در ذهن ماست تفاوت می کند. بدیهایی چون بستن آب به روی اطفال و شهید کردن برادر و پدر و عمو و اسارت، برای زیر هفت سال مصایب عظیمی و دیرهضمی است. ۳. در توضیحاتی که به بچه میدهید #امام_حسین را در روز عاشورا محبوس نکنید. و فقط امام حسینِ روز عاشورا را معرفی نکنید. برایش توضیح دهید که امام حسین فرزند کیست. امام سوم است. امام یعنی کسی که مردم برای اینکه زندگی خوبی داشته باشند باید از دستوراتش اطاعت کنند. امام حسین کشاورز بود. انسان خیلی خوبی بود. نماز میخواند روزه می گرفت. خدا خیلی دوستش دارد او هم خدا را خیلی دوست دارد. به مردم فقیر کمک میکرد. با بچه ها بازی میکرد و به آنها احترام میگذاشت. اگر کسی مردم را اذیت میکرد او جلویشان میایستاد و از مردم دفاع میکرد. بعضی از مردم نمیخواستند کارهای خوب بکنند. بقیه مردم را هم اذیت میکردند. وسایلشان را میگرفتند. مردم که از زورگویی های یزید و آدمهایش خسته شده بودند به امام نامه نوشتند که بیا ما را نجات بده. امام هم رفت آنها را نجات بدهد ولی در راه در جایی به اسم #کربلا سربازهای یزید جلویش را گرفتند و او و خانوادهاش را اذیت کردند. نمونه مواردی از ماجرای کربلا که برای کودک ملموس است را در کامنت اول ببینید. #کودک #داستان_کودک #قصه_گویی #قصه #ادبیات_کودک تصویرگر تصویر پست: @ma_dabagh60