chamran_kids
دنبال کننده
10
پست
765
مجتمع آموزشی شهید چمران اینجا کودک سبک زندگی اسلامی را بازی می کند.
پست های مشابه
chamran_kids
🎨 خیلی ها فکر می کنند، هرچی کاردستی و نقاشی بچه ها قشنگ تر و تمیز تر باشد، بهتره و مدام به بچه ها امر و نهی میکنند. از خط نزنی بیرونا. مراقب باش رنگا قاطی نشه. و حتی یک جاهایی خودشان دست به کار می شوند و خودشان به جای بچه ها نقاشی می کشند و رنگ میکنند. اما این را یادمان می رود که آنها فقط یک کودک هستند. باید بکشند، ببرند و آنقدر تجربه کنند تا بتوانند خلق کنند. پروژه ی دخترهای پیش دبستانی، نقاشی با دوتا لکه ی رنگی تو زیپ کیف بود. رنگ هایی که فقط باید با انگشت قاطی پاتی بشه، تا بشه باهاش نقاشی کرد. #نقاشی #پروژه #هنر #هنر_برای_کودک #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران
20 آذر 1397 10:21:29
0 بازدید
chamran_kids
🎉 ⏳ #روز_شمار_غدیر 🎊 تو این عید، می خوایم بچه ها کارهایی که دوست دارند رو انجام بدن. برای جشن غدیر چی کار کنیم؟ #جشن_بزرگ #عید_امیر #برکه_رنگین_کمونی #عید_غدیر #من_کنت_مولاه_فهذا_علی_مولاه #عید_ولایت #کودک #شیعه #عید_شیعیان
24 مرداد 1398 07:53:02
0 بازدید
chamran_kids
🦁 "شیر های کلاس آنلاین🤯" اینجارو نگاه! پسرهای پنج ساله ی مهد تعاملی، شیر شدن😳👆 بله!شیرهای قوی و گرسنه ای که رفتن تو جنگل تا دنبال غذا بگردن🤔 غذاشون چیه؟؟؟ ابزارهای فعالیت اون روز!🤗 مثلا تو این فیلم شیرها با پهلوون گشتن و گشتن تا یه دوست پیداکردن🤩 دوستشون یه لاکپشت کوچولو بود که حسابی سردش بود برای همین بچه ها با کامواهای رنگی تصمیم گرفتن براش لباس گرم درست کنن 😊 یکی از راه های ایجاد تنوع تو کلاس آنلاین و فعالیت ها اینه که، هربار بچه ها به عنوان شخصیت های مختلف راه بیوفتن دنبال ابزار فعالیتشون، اینجوری هم قبلش با خاله، با صداهای جالب بازی و گفت و گو میکنن هم انگیزه شون برای فعالیت اون روز بیشتر میشه😇 پست رو سیو کنید تا آخر هفته که دنبال ایده بازی بودین، این بازی رو انجام بدین. #ایده_فعالیت #ایده_بازی #مهد_تعاملی #مهد_کودک_آنلاین #حسینیه_کودک_شهید_چمران #پنج_سالگی_کودک_بازی #پنج_سالگی
02 بهمن 1399 17:01:29
0 بازدید
chamran_kids
#ورق_بزنید #تابستانی_برای_مرد_هزار_چهره . 📝قسمت ششم . تابستان پنجم/کاوه آهنگر . پدربزرگم، خدا رحمتش کند، یک مغازه چراغسازی داشت. چند سال تابستان برای شاگردی به مغازهاش رفتیم. ساعت 6صبح میرفتیم شوش و 6 عصر برمیگشتیم. اوایل که بچه بودیم، کار کردن برایمان بیشتر بازی بود. ولی بزرگتر که شدیم، کارمان سنگین شد. یادم است اولین املت زندگیام را در مغازه بابا حاجی پختم. تا مدتها در خانه برای بقیه املت میپختم. اره کردن آهن، جوشکاری، تراشکاری و کار با دریل میزی را هم در نوجوانی تجربه کردم. بعد از کنکور، یک مدت رفتم مغازه پدربزرگم. همان روزهای اول مرا با شاگردش به یک بلورفروشی فرستاد و گفت کل این مغازه را ویترین بزنید. از بس اره کردم، تمام دستم تاولزده بود. بدتر از آن جوشکاری بدون ماسک بود که باعث شد تمام شب از چشمدرد نخوابم. چند سال بعد که در دانشگاه تهران دانشجو شده بودم، به بچههای رشته مکانیک تئاتر درس میدادم. یک مسابقه ماشینهای فنری در دانشگاه برگزار شد و بچههای مکانیک سخت مشغولش بودند. کارشان خوب پیش میرفت ولی برای کامل کردن ماشینها جوشکاری بلد نبودند. کل کارهای جوشکاریشان را برایشان انجام دادم. خیلی از من تشکر کردند. من هم خیلی خوشحال شدم کاری بلدم که بقیه شاگرداولها هم بلد نیستند. البته بازهم چون بدون ماسک جوش دادم، چشمانم را برق زد. این تجربهها بخشی از تابستانهای زندگی من بود. بخشی که با حمایت پدر و مادرم، خانواده، همسایهها و انسانهای مهربان برایم ایجاد شد و توانستم از آن استفاده کنم. دوست دارم رازهایی را به شما بگویم تا شما هم بتوانید تابستانهای درخشانی را تجربه کنید. قسمت بعدی تابستانهای مرد هزارچهره را بخوانید. . پ.ن: این مطالب که به قلم کارشناس تربیتی، حجت الاسلام احمدرضا اعلایی نوشته شده است برای اولین بار درصفحه ی: @nojavan_khamenei منتشر شده است!🙏🌸 #تابستانه #چمرانی_ها #اوقات_فراغت #کار_مفید #سرگرم_کردن_بچه_ها
31 تیر 1399 17:40:38
0 بازدید
chamran_kids
. #تابستانی_برای_مرد_هزار_چهره . 📝قسمت چهارم . تابستان سوم/ مرد رایانهای . یکی از اقواممان شرکت کامپیوتری راه انداخته بود. آن موقع خفنترین سیستم، پنتیوم تو(2) بود. تابستان، یک دوره آموزشی شبکهسازی و طراحی سایت گذاشت. من هم خیلی دوست داشتم شرکت کنم ولی شرکت #کامپیوتری از خانهمان دور بود. به خاطر حضور در آن دوره، یک مدت طولانی از تابستان را خانه مادربزرگم زندگی کردم تا نزدیک شرکت باشم. همهکسانی که در کارگاه شرکت کرده بودند، حداقل 10سال از من بزرگتر بودند. همان اول کار رفتم 2 تا کتاب 1000 صفحهای در مورد شبکهسازی و طراحی سایت با html خریدم. خیلی تلاش کردم مطالب کتاب را بفهمم ولی واقعاً سنگین بودند. واقعیتش را بخواهید آن تابستان تنبلی کردم و دوره را تمام نکردم. سالهای بعد که نرمافزارهای بیسیک و پاسکال را یاد گرفتم، یک بازی طراحی کردم. یک دورهای هم آموزش مایا (نرمافزار #انیمیشن سهبعدی) رفتم. کلیه نرمافزارهای تدوین را یاد گرفتم. همین دمخور بودن با کامپیوتر و نرمافزارهای متنوع باعث شد حدود 10سال حرفهای تدوین کنم و فیلم بسازم. از مستندهای اجتماعی گرفته تا سریالهای تلویزیونی و پشتصحنه فیلمهای سینمایی. همین الآن هم که تدریس میکنم و یا کسبوکار راه میاندازم، خیلی وقتها خودم فیلمهای کارهایم را میسازم. بعضی مواقع هم آموزش #تدوین میدهم. . پ.ن: این مطالب که به قلم کارشناس تربیتی، حجت الاسلام احمدرضا اعلایی نوشته شده است برای اولین بار درصفحه ی: @nojavan_khamenei منتشر شده است!🙏🌸 . #تابستانه #چمرانی_ها #اوقات_فراغت #کار_مفید #سرگرم_کردن_بچه_ها
29 تیر 1399 15:35:51
1 بازدید
chamran_kids
. یک جشن نیمه شعبان متفاوت🤗 . نیمه شعبان از اون مناسبت های مهمیه که تلاش کردیم حسابی برای بچه ها خوشمزه و خاطره انگیز باشه:) . دخترها برای تولد امام زمان، تصمیم گرفتن دست به کار بشن و درقالب پروژه ی هنر،ریسه های تزئینی درست کنند. بچه ها روی ریسه ها "یامهدی" نوشتن و کلاسشون رو با ریسه های دست ساز تزئین کردن. . از برنامه های خوشمزه ی روز عید، درست کردن پیتزاهای چمرانی بود. از خمیر گرفته تا خرد کردن مواد و گذاشتن در فر، به عهده ی خود بچه ها بود. . اینکه دخترها مسئولیتی رو کامل خودشون انجام دادن و ناهار اون روزشون رو هرجوری دوست داشتن درست کردن، حسابی براشون لذت بخش بود. . هم خوانی شعر "ای ولی عصر ای امام زمان ...." جز برنامه های روز نیمه شعبان بود. . بعد ساعت از مدرسه هم موکب نیمه شعبان داشتیم که برپایی غرفه ها و آماده کردن وسایل با دخترها بود. دخترهایی ادبستانی میزبان بچه هایی بودند که به موکب آمدند و باهم نقاشی کشیدند و فعالیت انجام دادند. . #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #چمرانی_ها #دختران_چمرانی #نیمه_شعبان#جشن #جشن_های_چمرانی #امام_زمان_عج
24 شهریور 1399 17:27:16
0 بازدید
ادمین چمران
0
0
📖 📿 تسبیح حضرت زهرا طهورا دوست داشت مثل مادرش یک جانماز با مهر گلی داشته باشد. مادر و طهورا یک جا نماز دوختند و یک مهر خیلی قشنگ هم که پدرش از کربلا سوغاتی آورده بود، در آن گذاشتند. اما طهورا دوست داشت در جانمازش یک تسبیح هم باشد. مادرش یک تسبیح که از مشهد سوغاتی آورده بودند را به او داد. طهورا خوشحال شد و گفت: حالا چی باید بشمرم؟ مادر خندید و گفت: چیزی نباید بشمری. باید تسبیحات حضرت زهرا (س) را بگی. طهورا با تعجب گفت: تسبیحات حضرت زهرا چیه؟ مادر گفت: بشین تا برایت یک داستان تعریف کنم. اون قدیما، یک مامانی بود که چهار تا بچه کوچولو داشت. باید براشون غذا درست می کرد، نان می پخت. لباسشون رو می شست. خلاصه خیلی کار می کرد. مادر مهربان یک روز به پدرش گفت: میشه شما یه نفر رو یه من معرفی کنین که روزها، تو کار خونه به من کمک کنه؟ پدر مهربانش گفت: من یه راهی بهت یادمی دم که تنهایی کارهات رو انجام بدی و خسته هم نشی. با خاک و آب، گل درست کن ک اون رو به شکل دونه های ریز در بیار. بعد با یک نخ، دونه ها رو به هم وصل کن. هر روز، صبح و شب و بعد از هر نماز با استفاده از دونه ها، ۳۴ بار الله اکبر، ۳۳ بار الحمدالله و ۳۳ بار سبحان الله بگو. مادر طهورا گفت: آن مادر مهربان، حضرت زهرا (س) بود که از امام حسن، امام حسین، حضرت زینب و ام کلثوم مراقبت می کرد. پدر مهربان آن مادر هم، حضرت محمد (ص) بودند که دخترشان را راهنمایی کردند تا تسبیح درست کنند. 💡شما هم می تونید همراه بچه با کمی گل، نخ و سوزن پلاستیکی یه تسبیح درست کنید. #قهرمان_سازی #حضرت_زهرا