chamran_kids
دنبال کننده
10
پست
765
مجتمع آموزشی شهید چمران اینجا کودک سبک زندگی اسلامی را بازی می کند.
پست های مشابه
chamran_kids
🏴 ⚠️ وقتی می خوایم همراه بچه ها به هیئت بریم اولین چیزی که باید برداریم ابزار بازیه. #در_هیئت_با_مادر #در_هیئت_با_پدر 💡چرا؟ چون بچه ها موقع سخنرانی حوصله شون سر میره و درکی هم از مداحی و روضه ندارند. پس بهتره براشون برنامه داشته باشیم. ❌ یکی از ابزار هایی که می تونیم همراه خودمون ببریم، *چسب کاغذی* هست. هم سبکه، هم جا نمیگیره هم میشه باهاش کلی بازی کرد. مثلا؛ روی زمین یه بازی بکشیم؛ مثل دوز. باهاش کاردستی درست کنیم. جاده درست کنیم و ماشین بازی کنیم. باهاش نقاشی بکشیم. ✅ وقتی برای بچه ها برنامه ی بازی داشته باشیم، به بچه ها خوش میگذره و روزهای بعد با اشتیاق بیشتری میان. #سرباز_حسینم #هیئت #محرم #کودک #چمرانی_ها
12 شهریور 1398 16:09:45
14 بازدید
chamran_kids
. داستان نويسى كلاس دومى ها با موضوع من و هيئت . #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشى_شهيد_چمران
29 مهر 1397 14:52:30
0 بازدید
chamran_kids
. يكى از اهداف آموزشى در كلاس سوم تقويت روحيه مسئوليت پذيري است. . #منظم_كردن_كلاس_احساس_مسئوليت #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشى_شهيد_چمران
09 آبان 1397 06:03:30
0 بازدید
chamran_kids
🖼 نداشتن اعتماد به نفس! مشکلی که تو بزرگسالی خیلی هامون درگیرش هستیم و ریشه در کودکی داره... وقتی می خواهی تو دبیرستان سوالت رو سر کلاس بپرسی و نمی تونی. وقتی میخوای تو دانشگاه ارائه بدی ... وقتی میخوای یه تصمیم مهم زندگیت رو بگیری. چه جوری میشه این اعتماد به نفس رو در بچه ها تقویت کرد؟ با دیده شدن کارهاشون و مقایسه نشدن! ما تو ادبستان دخترانه، یک نمایشگاه برگزار کردیم: نماچه! میز های ادبستان پر شد از دست سازه های بچه ها. هر کدام از دخترها برای مادرانی که به نمایشگاه آمده بودند کارشان را توضیح دادند. عکس گوشه ای از نماچه دخترهای پیش دبستانی است. #نماچه #پیش_دبستانی_ها #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #اعتماد_به_نفس #نمایشگاه #چمرانی_ها
31 تیر 1398 11:30:58
0 بازدید
chamran_kids
#ورق_بزنید . #تابستانی_برای_مرد_هزار_چهره 📝قسمت سوم . تابستان دوم/ از فیل اسباببازی تا تابلوی دیواری . پسرعمهام ارهمویی و تخته سهلا گرفته بود، وسایل مختلف درست میکرد و بین اقوام و دوستان میفروخت. من و برادرم هم دیدیم عجب اتفاق جالبی است، هم کار میکنیم و پول درمیآوریم، هم میتوانیم با چوب همهچیزهای خفنی را که دوست داریم تولید کنیم. روزهای اول وسایل خیلی ساده درست کردیم. طرحش را هم از پسرعمهام گرفته بودیم. یک فیل ساده و یک اردک. هرکدام سه یا چهار قطعه داشتند و سرهم میشدند. بعد از اتمام ساخت، آنها را فروختیم. مدتی که گذشت یک کتاب پیدا کردیم پر از الگو، البته مقوایی بود، ولی همه الگوها را میشد با تخته سهلا اجرا کرد. یادم است پیچیدهترین پروژهای که انجام دادیم اسکلت یک دایناسور گیاهخوار بود که نزدیک به 100قطعه داشت. بعد از تمام شدن، دایناسور را به آزمایشگاه مدرسهمان فروختیم. البته یادم نیست پولش را دادند یا نه! من میساختم و داداشم بازاریاب بود. بعد از مدتی دیدیم کسانی که از ما خرید میکنند، محدود به فامیل و همسایهها هستند و آنهم به خاطر این است که دل ما نشکند. واقعیت این بود که همسایهها و فامیل، به اسکلت دایناسور یا اردک نیاز نداشتند، پس رفتیم سراغ تولید وسایل کاربردی. زیر قابلمهای، زیر استکانی و .... ساختیم که بازار نسبتاً خوبی داشت. روی چوبها را روغن جلا میزدیم که هم زیباتر شوند و هم خراب نشوند. آخرین پروژههای آن تابستانمان هم تابلوی آیات، احادیث و اسامی الهی و ائمه بود. از کتابهای معماری پدرم، الگوی کتیبهها، گِرهها و اسلیمیها را کپی کردیم، روی چوب چسباندیم و اره کردیم. یک تابلوی مزین به اسم محمد رسولالله صلیالله علیه و آله را آن موقع ( 20سال پیش) 5000تومان به یکی از همسایههایمان فروختم. 5000 تومان خیلی پول بود برای ما! ساخت این تابلو نزدیک به یک ماه زمان برد. چون تابلواش 50تا حفره داشت که باید سر هرکدام، اره را باز میکردم و میبستم. یکبار پدرم ما را به کارگاه چوب حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام برد. فوقالعاده بود. درهای حرم را درست میکردند. بوی چوب گردو و عناب حس خوبی به آدم میداد. ابزارهایی که داشتند و کارهایی که انجام میدادند، خیلی پیچیده و عظیم بود. از آن روز یکی از رؤیاهایم این شد که یک روز بتوانم درِ یکی از حرمها را درست کنم. جایی که زائرها آن را میبوسند. . ادامه مطلب در کامنت اول👇 #تابستانه #اوقات_فراغت #کار_مفید #سرگرم_کردن_بچه_ها #نجاری
28 تیر 1399 18:32:34
0 بازدید
chamran_kids
از جمله خاطراتی که برای همیشه، شیرینی آن در ذهن بچه ها میماند، همین دور هم جمع شدنها و فعالیتهایی است که بهصورت جمعی در خانواده انجام میشود. پس از این فرصتها و فرصت ویژه #ماه_مبارک_رمضان استفاده کنیم. خوب است در منزل جلسه برگزار کنیم و مسئولیتهایی را مشخص کرده و بین اعضای خانواده تقسیم کنیم. اذانگو، #مکبر ، چیدن جانمازها، پخش قرآن و #مفاتیح و خواندن دعای پس از نماز ازجملهی این فعالیتها میتواند باشد؛ خوب است این مسئولیتها گردشی باشد و هریک از اعضا، مسئولیتهای مختلف را تجربه کنند. پیشنهاد ما هم این بود که برای بخش عبادت، کارت مسئولیت طراحی کنید و کارتها را با نقاشیهای بچهها زیباتر کنید. راستی یادتان باشد کارهایی را که هر فرد لازم است در هر بخش انجام شود، پشت برگهها بنویسید تا وظایف هر فرد مشخص شود. مربی: مهری حدادی #چمرانی_ها #تربیت_دینی #ادبستان_دخترانه #ماه_رمضان #تربیت_صحیح_فرزند #تربیت_فرزند #کودکانه #شب_قدر
23 اردیبهشت 1399 18:04:35
13 بازدید
ادمین چمران
0
0
🇮🇷 دوران دهه فجر دوران بسيار خوب و شيريني براي ما تو مدرسه بود و حال و هواي فراموش نشدني داشت. كلاس هامون رو خودمون تزيين مي كرديم، درست كردن روزنامه ديواري هم كه هر سال ردخور نداشت. نقش هواپيماي امام، يا نوشته ٢٢ بهمن، معروفترين و بيشترين طرح كاغذ ديواري ها بودند. روز قبل از ٢٢ بهمن هم تو هر كلاس، خودمون جشن مي گرفتيم. از بازي، نمايش، مسابقه و .... گرفته، تا خريد كيك كه خودمون پولش رو جمع مي كرديم. يادمه يكي از قشنگ ترين كيك هايي كه خريديم، طرح هواپيماي حضرت امام خميني بود. چه حال و هوايي داشتيم. يك روز هم كه جشن اصلي توي مدرسه بود. يادمه تو نمايشي كه تو كلاس خودمون مي خواستيم اجرا كنيم، من يكي از نقش هاي اصلي بودم، حسم اين بود كه انگار مي خواستم مهمترين نقش رو تو مهمترين نمايش تاريخي دنيا اجرا كنم. خلاصه با تمام وجود شاد بوديم. شاد شاد. معلم ها هم لطف داشتند و با درس نپرسيدن و امتحان نگرفتن تو اون دهه، شادي مارو دوچندان مي كردند. امسال سال اولي هست كه پسرم مي ره مدرسه، منتظرم ببينم حال و هواي دهه فجر تو مدرسه اين نسل، چطوره. اميد دارم همچنان پرحرارت باشه. و نهضت امام خميني (ره) پر رهرو. 🖋 خاطرات فائزه.ب متولد سال انقلاب. ١٣٥٧. #من_یار_انقلابم #پویش_مردمی_کودک_و_انقلاب #دهه_فجر #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران