پست های مشابه

madaran_sharif

. سال ۸۸ کنکور دادم و علوم کامپیوتر شریف قبول شدم. بعد ورود به دانشگاه با استفاده از سهمیه المپیاد، به فیزیک تغییر رشته دادم.😊 . . وقتی وارد دانشگاه شدم، اصلا قصد نداشتم ازدواج کنم🙄 بدون شوخی، واقعا دوست نداشتم😅 هر کی زنگ می‌زد، من اصلا نمی‌پرسیدم کیه؟!😑 مامانمم می‌دید من آماده نیستم، اصراری نمی‌کرد.😌 . ولی در عوض، کلی سوال و شبهه و دغدغه‌ی دینی⁉️ داشتم. . تو خوابگاه، با بچه‌هایی که از مدرسه‌ی فرزانگان تبریز اومده بودیم، هم‌اتاقی شدم. گاهی تو اتاق، بحث‌هایی پیش می‌اومد... . مثلا دوستم می‌گفت من وقتی ساز می‌زنم، بیشتر معنویت دارم، تا وقتی نماز می‌خونم.😧 . یا یکیشون دعاها رو زیر سوال می‌برد و می‌گفت دعا خیلی خودخواهیه.😨 تو همه‌ی خوبی‌ها رو می‌خوای، اگر هم خدا رو عبادت می‌کنی فقط به خاطر خودته⁦👊🏻⁩ و نقد می‌کرد که تهش هم خودخواهیه...😥 . و همه‌ی این‌ها بحران‌های جدی برای من بودن؛🤯 برای حل اون‌ها و سوالات بسیار دیگه، به کتاب‌های مختلف و صوت‌های اساتید رو آوردم⁦👌🏻⁩ . از کتاب‌های شهید مطهری و صوت‌های حاج‌آقا پناهیان بگیر، تا تفسیرالمیزان و کتاب‌های آیت‌الله جوادی آملی . دوستام بعدا نمی‌اومدن جواب‌های منو بشنون، ولی خودم چون برام سوال شده بود، می‌خوندم؛📖 و این برام خیلی ثمره داشت.😍 . . گاهی پیش می‌اومد حال روحیم از این سوالات خیلی خراب می‌شد😣 و هیئت دانشگاه حالمو خیلی خوب می‌کرد.😌 بستری بود که خیلی چیزها رو به یادم می‌آورد...⁦👌🏻⁩ . بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم، انقدر که من از اون هیئت‌ها دارم، شاید از جای دیگه ندارم. . . اونجا خیلی زود با دوستای جدیدی آشنا شدم.😃 با دوستی با اون‌ها، وارد فعالیت‌های فرهنگی دانشگاه شدم. . در مور مسائل مختلف، مطالعه و بحث می‌کردیم.📚 یکی از موضوعات بحث‌ها، ازدواج بود💕 . با همدیگه، کتاب‌های آقای بانکی پور و مطلع عشق رو می‌خوندیم، و بحث می‌کردیم که رشد ما در ازدواجه...✨ وظیفه‌ی ما اینه و...💡 . این مطالعات و بحث‌ها کم‌کم نظرم رو در مورد ازدواج تغییر داد🤔 . مثلا یه حدیثی بود که یه خانم میاد پیش امام باقر(ع)، می‌گه من برای کسب فضیلت، نمی‌خوام ازدواج کنم.😇 ایشون می‌گن، اگه ترک ازدواج فضیلتی داشت، حضرت فاطمه(س) به اون سزاوارتر بود.😌 . همچین چیزایی زاویه‌ی دیدمو خیلی عوض کرد😃 یا حدیثی که نصف دین آدم با ازدواج تکمیل می‌شه🤩 یا ثواب‌هایی که برای مادری گفته می‌شد...😍 . دیگه به جایی رسیدم که دیدم رشد من تو ازدواجه😌 . . #پ_ت #قسمت_دوم #تجربیات_تخصصی #تجربیات_مخاطبین #مادران_شریف_ایران_زمین

22 اردیبهشت 1399 14:55:38

0 بازدید

madaran_sharif

. قبل از ازدواج همیشه یه خانواده👨‍👩‍👧‍👦 و زندگی پر از معنویت رو تصور می‌کردم.😇 اهل نماز جماعت، اهل هیئت ، قرآن روزانه ، مطالعه احکام و... . یه روز به خودم اومدم و دیدم ۲ تا فسقلی وروجک👶🏻👦🏻 داریم که فرصت نفس کشیدنم ازمون گرفتن و زندگیمون بعضی از اونایی که تو تصورمون بود رو نداره...😒 . احساس کردیم لازمه که بچه‌هامون با قرآن و... بیشتر انس داشته باشن، که طبیعتا هم باید از ما یاد می‌گرفتن.😊 . این شد که یه قرار ساده گذاشتیم. برنامه روزانه تلاوت قرآن👌🏻 هرشب سعی می‌کنیم همه کنار هم بشینیم و ۲ صفحه قرآن در جمع خانواده بخونیم یه صفحه من و یه صفحه آقای پدر😉 . حالا به نظرتون در چه حالتی؟😅 . آنچه در تصور من هست👈🏻😌 خیلی مرتب و با ادب رو به قبله با رعایت قواعد تجویدی و صوت زیبای ترتیل . و آنچه در واقعیت اتفاق میفته👈🏻😑 در حالی که یکی بغل منه👩‍👦 یکی بغل آقای همسر👨‍👧 شروع به تلاوت می‌کنیم، وسطش تغییر عقیده می‌دن و هردو میان بغل من، یکی کتاب قرآن رو می‌کشه که بده من بخونم اون یکی کتاب دعایی که دادیم دستش رو مچاله می‌کنه، یهو می‌بینی کتاب قرآن رو بستن📓 حالا بگرد پیدا کن کجا بودیم.🤦🏻‍♀ وسط هر صفحه هم باید فرصت بدیم گل پسر تلاوت کنه😉 (به زبون نی‌نی‌ها یه چیزایی می‌خونه) جدیدا دختری هم یاد گرفته و هم‌صدا می‌شه.😍 آخرش هم صلوات قرآنی می‌خونیم و به امام زمان سلام می‌دیم.😊 . تازه تلاوت قرآنمون رو هم طعم‌دار کردیم،😋 بعدش همه با هم لواشک می‌خوریم😉 البته لواشک خونگی سالم.😝😋 . البته اینا قدم‌های خیلی کوچیکی در معنوی کردن فضای خونه🏠 است... . پ.ن۱: می‌شه قرآن رو وقتی خوند که فسقلی‌ها خواب😴 باشن ولی لطفش به اینه که ببینند و بشنوند و در فضا حضور داشته باشند. . پ.ن۲: لواشک خوردن توی خونمون مخصوص بعد تلاوت قرآنه و این باعث شده تجربه‌ی شیرینی🍩🤔 (شایدم ترشی😝) از قرآن خوندن تو ذهن بچه‌ها باشه...😎 هر دفعه با کلی ذوق میان می‌شینن که قرآن بخونیم.😅 . #ز_م #فقه_و_حقوق۹۴ #دانشگاه_امام_صادق #سبک_مادری #تجربه_شما #مادران_شریف

22 اسفند 1398 16:11:08

0 بازدید

madaran_sharif

. بسازیم یا بخریم؟! گاهی وقتا یه اسباب‌بازی‌هایی⚽️ رو می‌بینم که خیلی خوشم میاد⁦👌🏻⁩ خلاقانه است یا بامزه است یا... . میام بخرم که...🤔 یه لحظه میگم صبر کن صبرکن!! - واقعا لازم دارید؟ - بچه‌ها نمی‌تونن خودشون رو سرگرم کنن؟⁦🤸🏻‍♀️⁩ - با خرید زود زود اسباب‌بازی چه پیامی به بچه‌ها می‌دی؟ - بچه‌ی خلاق می‌خوای یا وابسته؟🤕 -الآن می‌تونی هزینه کنی؟ و کلی سوال دیگه...⁉️ . برای همین سعی می‌کنم کمتر اسباب‌بازی بخرم، و بیشتر اسباب‌بازی‌هایی بخرم که خلاقیتشون رو تحریک کنه یا برای مناسبت‌های خاص باشه مثلا عید فطر به عنوان عیدی🎊 اسباب‌بازی 🎁 گرفتن😍 . گاهی هم خودم بازی براشون بسازم...🔨 . چندوقت پیش یادم افتاد یه جایی دیده بودم بچه‌ها با ماکارونی رنگی بازی می‌کنن🎨 یه بسته ماکارونی🍝 شکلی ریختم تو آب جوش کمی که نرم شد چند قطره رنگ خوراکی🖌️ اضافه کردم و آب کش کردم... وقتی سرد شد تبدیل شد به یه تجربه‌ی خیلی جالب😍 . بچه‌ها نشستن به ماکارونی بازی🥰 له می‌کردن، باهاش شکل می‌ساختن، می‌خوردن😋😆 کمی بعد هم خلاقیت پسری گل کرد که قیچیشون✂️ کنه😀 . وقتی خسته شدن گذاشتم تا خشک بشه و سفت، حالا یه وسیله‌ی جدید بود که هم می‌شد باهاش شکل ساخت هم کارای دیگه...⁦⁦👌🏻⁩ . یه دفعه یاد یه اسباب‌بازی افتادم که خیلی دوست داشتم برای پسری بخرم (عکسشو ببینید) گفتم حالا می‌شه خودمون بسازیمش⁦🤗 . یه جعبه مقوایی پیدا کردم و با پیچ گوشتی یا مداد✏️ سوراخ‌های کوچیک روش زدم، حالا ماکارونی‌ها رو می‌ذاریم روی سوراخ‌ها و پسری با چکش🔨 می‌فرستشون تو😄 دخترمون هم با دست تلاشش رو می‌کنه👋🏻 . خودم از ساخت بازی بیشتر از بچه‌ها ذوق زده شدم...🤩 حس می‌کنم این‌طوری بچه‌ها⁦👦🏻⁩⁦👧🏻⁩ هم بیشتر قدر داشته‌هاشونو می‌دونن، هم تو هزینه‌ی💵 خانواده صرفه جویی می‌شه، هم خلاقیت و صرفه جویی رو یاد می‌گیرن⁦👌🏻⁩ . راستی ماکارونی رنگی رو می‌شه بدون پختن هم درست کرد، فکرکنم با ترکیب کمی سرکه و رنگ خوراکی با ماکارونی خشک، می‌شه ماکارونی رنگی درست کرد... این‌طوری هم دیگه نیاز به پختن نیست، هم سریع تر خشک می‌شه، هم فرم بهتری داره و شکلش خراب نمی‌شه⁦👌🏻⁩ . . #ز_م #سبک_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

15 خرداد 1399 17:15:18

0 بازدید

madaran_sharif

. #ه_محمدی (مامان #محمد ۲ سال و ۵ ماهه) . ماجرای محمد و #کتاب قصه‌هاش📚 . من از اون مامان‌هایی نبودم که از قبل به دنیا اومدن بچه‌شون، براش کتاب می‌خوندن! . حتی تا بعد از یک‌سالگی محمدم، فکر می‌کردم کتاب براش بی‌فایده است و هنوز نمی‌فهمه!🙄 . وقتی دوستام تو گروه، از کتاب قصه‌های مناسب سن بچه‌هاشون می‌پرسیدن، اونم بچه‌های هم سن و سال محمد، تنها واکنش من این بود که، وا🤔 مگه بچه‌هاتون از الان قصه می‌فهمن؟!😲 . تنها کتاب‌های پسرم، یک کتاب رنگ آمیزی میوه‌ها (با چند بیت شعر در هر صفحه که هیچ‌وقت نخوندمشون)، و دو کتاب چوبی کوچیک اسم حیوانات بود... . بعدتر یه کتاب قصه‌ی حیوانات هم براش خریدیم، و یه کتاب که دوستم بهمون هدیه داده بود؛ . ولی من مقاومت می‌کردم برا پسرم بخونم.😐 . . گذشت و گذشت... محمد دو سالش شده بود و هنوز به جز کلماتی چند، حرف نمی‌زد.😕 اطرافیان می‌گفتن چون با پسرت حرف نمی‌زنی، بلد نشده... . آخه مگه باید چی می‌گفتم؟!⁦🤷🏻‍♀️⁩ به جز حرفای روزانه بخور و بیا و بپوش، که حرفی نداشتم... . . تا اینکه یه روز، تصمیم گرفتم یکی از دو سه کتابی که داشتم، براش بخونم. . شعرای کتاب، نه منو جذب می‌کرد، نه اونو! چون واقعا نمی‌فهمیدش! . ما داشتیم زبان خودمون، یعنی ترکی یادش می‌دادیم، و شعرا، همه فارسی بودن...🙁 . دست به کار شدم و با افسوسی از اینکه چرا کتاب برای بچه‌های ترک زبان نداریم😒، محتواشونو برا پسرم ترجمه کردم...🙂 . براش خیلی جذاب بود.🤩 اما جذابتر از اون، توضیح عکسای کتاب بود!😍 .. این آینه ست این کمده مامانش می‌خواد به‌به بیاره بخورن... . نتیجه‌ش شگفت‌انگیز بود!🤩 شب که همسرم اومد، داشت همونا رو برای باباش بازگو می‌کرد. . خوشحالیم غیرقابل وصف بود😇 اصن اشک تو چشام حلقه زد. . تصمیم گرفتم به صورت جدی براش کتاب بخونم. . راستش یه کم سخت بود... خودمو مجبور‌ می‌کردم به کاری که هیچ وقت عادت نداشتم. ولی نتیجه‌ش بهم انگیزه می‌داد...😊 . محمد خیلی علاقه داشت... حتی وقتی من می‌رفتم سراغ آشپزخونه، همچنان به صفحاتش نگاه می‌کرد و معدود کلماتی که ازش یادگرفته بود، برام توضیح می‌داد...😃 . . تا چند روز با همین دو سه تا کتابی که داشتیم، سرگرم شدیم... بعدش در یک حرکت، رفتم لوازم تحریر فروشی سر خیابون، و از معدود کتابایی که داشتن، همه‌ی خوباشو خریدم، و شد هفت هشتا کتاب جدید🤩 . یکی یکی، چند روز یه بار ازشون رونمایی می‌کردم... . خداروشکر حرف زدنش خیلی بهتر شد. . الانم یکی از علایقش، کنار بازی با لگوها و ماشین‌هاش، دیدن عکسای کتاباشه...☺️ . . #روزنوشت #مادران_شریف_ایران_زمین

30 مرداد 1399 17:09:29

0 بازدید

madaran_sharif

. #م_زادقاسمی (مامان #فاطمه_سادات ۱۷ساله، #سیده_ساره ۱۲ساله، #سید_علی ۸ساله و #سید_مهدی ۵ساله) #قسمت_ششم سال ۹۸ به خاطر شرایط شغلی همسرم، از قم به تهران نقل مکان کردیم. اون سال کنکور رو شرکت کردم و چند ماه با انگیزه و علاقه خوندم و رتبه‌ی ۲۱ شدم.☺️ ترم اول حضوری بود و سید مهدی ۲ ساله مهد دانشگاه نمی‌موند! دوستان، همسرم، خواهرم و حتی بچه‌های بزرگتر برای نگه داشتن سید مهدی کمک می‌کردن. خواهرم ۱۰ سال از من کوچیکترن و از دوران مجردی‌شون خیلی به من کمک می‌کردن و بچه‌ها هم بهشون علاقه زیادی دارن.😍 بعد هم که ازدواج کردن ساکن قم شدن و حضورشون کنار ما موهبت الهی و دست یاری خدا بود.😍 معتقدم اگه ما قدمی برای خدا برداریم خدا خودش اسباب کار رو جور می‌کنه و یاری می‌رسونه.👌🏻 گاهی پیش می‌اومد که من و همسرم سفرهای کاری استانی می‌رفتیم و بچه‌ها یک شب منزل خواهرم می‌موندن. الان هم که ما ساکن تهران شدیم، باز اگه کاری داشته باشم هم خودش و هم همسرشون دست یاری می‌رسونن. در کل هم خواهر برادرها خیلی به داد هم می‌رسیم.😉 از ترم دوم دانشگاه مجازی شد و من تازه فهمیدم که چقدر مجازی می‌شه درس خوند و موقعیت خوبیه.😃 کنار بچه‌ها کلاس‌های آنلاین رو شرکت می‌کردم و هر جا لازم بود برای فهم مطالب درس بعد از نماز صبح بیشتر وقت می‌ذاشتم. مجدد با فعالیت‌های همسرم که در شرایط شغلی جدید قرار گرفته بودن، همراه شدم و کم‌کم متناسب با رشته‌ی تحصیلی‌م و تجربیاتم پروژه‌ای رو هم شروع کردم.👌🏻 در حال حاضر تو مجموعه‌ی فرهنگی متعلق به سازمان تبلیغات در کنار همسرم به صورت پاره وقت در حوزه‌ی مسائل زنان، فعالیت میکنم. صبح‌ها بعد از نماز مشغول پروژه‌ها می‌شم و عمده‌ی وقتم رو توی خونه با بچه‌ها هستم و البته هم‌زمان مشغول کارهای پایان‌نامه. الان هم که بچه‌ها دیگه بزرگ شدن و این خیلی کمک‌کننده ست. در طول روز کار زیادی با من ندارن و توی کارهای خونه هم خیلی کمک می‌کنن. دخترها که از سن ۹ سال گذشتن دیگه با بچه‌های کوچیک‌تر گاهی تنهاشون می‌ذارم و مواظب پسرهان و الحمدلله مسئولیت‌پذیرن و بچه‌های توانمندی شدن.💪🏻 غذا درست می‌کنند، خونه رو مرتب می‌کنند، ناهار می‌دن، ناهار خودشون رو می‌خورند، به مسائل درسی کوچکترها می‌رسند...👌🏻 در مجموع از اول هم سبک زندگیم اینطور نبود که هر روز ۸ صبح از خونه بیرون برم و پیش بچه‌ها نباشم. همین شکل از فعالیته که به زندگیم معنا می‌بخشه و اثرات و برکات این نوع از فعالیت‌ها رو توی زندگیم می‌بینم.😊 چون احساس می‌کنم از جنس تکلیفه! #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین

02 اسفند 1400 04:49:41

1 بازدید

madaran_sharif

#ف_صنیعی (مامان #فاطمه ۷ ساله، #معصومه‌زهرا ۴.۵ ساله و #رقیه ۲ ساله) #قسمت_پایانی درسته که با بیشتر شدن بچه‌ها، وقت آدم هم بیشتر گرفته میشه ولی اونقدری که بچه داشتن و نداشتن فرق میکنه، دو تا و سه تا و چهار تا فرق نمیکنن؛ وقتی که از آب و گل دربیان، حتی راحتتر هم میشه! یادمه یه جلسه ای میخواستم برم. از خانومی که اونجا میرفت پرسیدم جلسه چقدر طول می‌کشه؟ امکان داره بچه بیارم؟ دوتا بچه دارم و کارم خیلی سخته. و ایشون گفتن من ۴ تا بچه دارم! میذارم و میام.☺️ اون زمان فکر می‌کردم کار ایشون خیلی سخت‌تره، ولی الان میگم بهتره! چون اینجوری میشه گاهی کوچیکترا رو به بزرگترا سپرد. از اول میدونستم که بچه زیاد با فاصله سنی کم می خوام و آمادگی داشتم محدود بشم و موقعیت های درسی و کاریم آسیب ببینه میدونستم اینا رو باید با کمال میل بپذیرم.😌 برای همین حسرت نمی‌خورم چرا نتونستم برای کارهای دیگه وقت بیشتری بذارم... الان با سرعت کم و انشاالله بعد از بزرگتر شدن بچه‌ها، با سرعت بیشتری اهدافم رو پی میگیرم.💪 انشاءالله بعد از دفاع دکتری میخوام یکی دو سال در قالب دوره پسادکتری توی دانشگاه کار پژوهشی کنم. و بعد از اون، هیئت علمی شدن و تدریس توی برنامم هست. کار طنز هم برام اونقدر لذتبخش هست که به عنوان شغل بهش نگاه کنم.😃 البته باید دید با اومدن بچه‌های چهارم و پنجم و... چقدر از این برنامه‌ها محقق خواهند شد.😄 تعداد بچه‌ها هم برام واقعا سقف نداره! به همه میگم تا هر جا بار بخوره ما میریم😂. مثلا الان اگه بگم فقط ۶ تا ۷تا یا بیست تا! مطمئنم تو بارداری بیستمی با هر حالت تهوع، سوزش معده، لگد بچه و... بغض می‌کنم و میگم: "خوب مزه مزه‌اش کن که این آخرین باره، دیگه هرگز این حسو تجربه نخواهی کرد."😢💔 واسه همین واقعا نمیخوام آخرین بار داشته باشم. کسی رو تصور کنید که داره میره جبهه. گرما و سرمای شدید هست بی غذایی و بی آبی بیماری جراحت، دوری از خانواده، ترس و اسارت... خیلی چیزا در انتظارشه! ناسلامتی جهاده! البته اجر بزرگی هم داره.👌 ولی پیش پای ما خدا یه جهاد دیگه گذاشته که خوشمزه‌تره.☺️ شما وقتی باردار بشی، با همه‌ی سختیاش، هستن کسایی که تا جایی که میتونن حواسشون بهت هست، مواظبن استرس نداشته باشی، خسته نشی، خبر بد نشنوی، تنها نمونی، تو اتوبوس و مترو سر پا نایستی، نگرانن نکنه هوس چیزی بکنی و در دسترست نباشه! کدوم یکی از رزمنده‌ها این همه تو دوران جنگ بهش خوش گذشته؟🙂 ارزششو نداره آدم سختیاشو تحمل کنه؟ حتی هرچقدر این امکانات کمتر، تو نگاه خدا عزیزتر!😚 #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین

06 تیر 1401 18:15:27

3 بازدید

مادران شريف

0

0

. اولین جرقه‌ی #عارفانه_های_مادری برای من از این قضیه شروع شد که فهمیدیم همسایه‌ی طبقه‌ی پائینیمون از سر و صدای کوبیدن 🎶 ظرف و ظروف و تکون دادن میز و صندلی روی سرامیکای کف خونه! شاکی اند😤 و به صاحب‌خونه‌مون هم اطلاع دادن و صاحب‌خونه هم به طور تلویحی گفت که بهتره برای سال بعد، دیگه از اینجا بلند بشین!😐 . از اون به بعد بابایی⁦🧔🏻⁩ با دقت بسیاری مواظب گل پسری⁦👦🏻⁩بود.🤭 اونو از هر رفتار کوچیکی که سرو صدا برای پائینی‌ها ایجاد کنه به شدت نهی می‌کرد (خصوصا بازی با ظرف و ظروف🍴⁦🍽️⁩ آشپزخونه) گل پسری هم که از این عکس‌العمل‌ها لذت می‌برد🤩 با شدت و حدت بیشتری به کارش ادامه می‌داد! 👻 . بالاخره بعد چند روز، صبر همه‌مون تموم شد و طوفانی به پا شد!😠 گل پسری که از این همه محدودیت و عصبانیت‌های ناگهانی ما خسته شده بود😥 بغضش ترکید و اشکش جاری شد!😫 . در یک لحظه به ضعف و عجز بی‌نهایت گل پسری فکر کردم😟 بغلش کردم و ناخودآگاه گفتم: نگاش کن چقد بی‌پناه و ضعیفه!😓 دلت میاد چنین موجود ضعیف و مظلومی رو دعوا کنی؟!🗣 . . در همون حین به این فکر افتادم که ما آدم بزرگ‌ها چقدرررر با همین جهل و نادونی بی‌نهایتمون کارهای اشتباه اندر اشتباه زیادی تو دنیا کردیم،😣 که حتی شاید خشم و غضب پروردگارمون رو هم برانگیخته باشیم. و چقدر هم ضعیف و بی‌پناهیم😭 و محتاج رحم و غفران😓 . و چقدر خوبه که خدایی داریم که کمال حلم و رحم و غفرانه...💞 و همین رحم و خطاپویشی و مداراست که باعث رشد می‌شه! 😇 . کاش ما هم جلوه‌ی رحمت خدا برای بچه‌هامون باشیم...👩‍👧‍👦 . . پ.ن۱: الحمدلله خیلی زود برای راحتی اعصاب خودمون، همسایه‌مون و گل پسری خونه‌مون رو موکت کردیم🤩 (که تو عکس هم معلومه) هم خودمون خیلی حس بهتری به خونه‌ی موکت شده پیدا کردیم😉 هم به گفته‌ی همسایه پائینیمون سروصدا کمتر شده⁦👌🏻⁩ . پ.ن۲: ماه مبارک رمضان بهترین فرصته که در خلال مادری‌هامون بیشتر و بیشتر به رحمت و مغفرت خدا پی ببریم که چقدر در برابر جهل و ضعف بسیار زیاد ما، صبور و بخشنده‌ست. . #ف_قربانی #سبک_مادری #عارفانه_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

madaran_sharif

مادران شريف

0

0

. اولین جرقه‌ی #عارفانه_های_مادری برای من از این قضیه شروع شد که فهمیدیم همسایه‌ی طبقه‌ی پائینیمون از سر و صدای کوبیدن 🎶 ظرف و ظروف و تکون دادن میز و صندلی روی سرامیکای کف خونه! شاکی اند😤 و به صاحب‌خونه‌مون هم اطلاع دادن و صاحب‌خونه هم به طور تلویحی گفت که بهتره برای سال بعد، دیگه از اینجا بلند بشین!😐 . از اون به بعد بابایی⁦🧔🏻⁩ با دقت بسیاری مواظب گل پسری⁦👦🏻⁩بود.🤭 اونو از هر رفتار کوچیکی که سرو صدا برای پائینی‌ها ایجاد کنه به شدت نهی می‌کرد (خصوصا بازی با ظرف و ظروف🍴⁦🍽️⁩ آشپزخونه) گل پسری هم که از این عکس‌العمل‌ها لذت می‌برد🤩 با شدت و حدت بیشتری به کارش ادامه می‌داد! 👻 . بالاخره بعد چند روز، صبر همه‌مون تموم شد و طوفانی به پا شد!😠 گل پسری که از این همه محدودیت و عصبانیت‌های ناگهانی ما خسته شده بود😥 بغضش ترکید و اشکش جاری شد!😫 . در یک لحظه به ضعف و عجز بی‌نهایت گل پسری فکر کردم😟 بغلش کردم و ناخودآگاه گفتم: نگاش کن چقد بی‌پناه و ضعیفه!😓 دلت میاد چنین موجود ضعیف و مظلومی رو دعوا کنی؟!🗣 . . در همون حین به این فکر افتادم که ما آدم بزرگ‌ها چقدرررر با همین جهل و نادونی بی‌نهایتمون کارهای اشتباه اندر اشتباه زیادی تو دنیا کردیم،😣 که حتی شاید خشم و غضب پروردگارمون رو هم برانگیخته باشیم. و چقدر هم ضعیف و بی‌پناهیم😭 و محتاج رحم و غفران😓 . و چقدر خوبه که خدایی داریم که کمال حلم و رحم و غفرانه...💞 و همین رحم و خطاپویشی و مداراست که باعث رشد می‌شه! 😇 . کاش ما هم جلوه‌ی رحمت خدا برای بچه‌هامون باشیم...👩‍👧‍👦 . . پ.ن۱: الحمدلله خیلی زود برای راحتی اعصاب خودمون، همسایه‌مون و گل پسری خونه‌مون رو موکت کردیم🤩 (که تو عکس هم معلومه) هم خودمون خیلی حس بهتری به خونه‌ی موکت شده پیدا کردیم😉 هم به گفته‌ی همسایه پائینیمون سروصدا کمتر شده⁦👌🏻⁩ . پ.ن۲: ماه مبارک رمضان بهترین فرصته که در خلال مادری‌هامون بیشتر و بیشتر به رحمت و مغفرت خدا پی ببریم که چقدر در برابر جهل و ضعف بسیار زیاد ما، صبور و بخشنده‌ست. . #ف_قربانی #سبک_مادری #عارفانه_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن