شادینک
دنبال کننده
17
پست
169
به نام خدا شادینک، شادی دینی برای کودکان تولید کننده بازی و محصولات سرگرم کننده برای انتقال مفاهیم دینی و اخلاقی
پست های مشابه
شادینک
#شادینک #شادیهای مذهبی #ولادت حضرت مسیح #شادیهای_مذهبی #عیسی_مسیح
05 دی 1399 12:31:59
3 بازدید
شادینک
ادامه ی داستان دوم: زنش که دید زهیر انقدر خوشحاله، بهش گفت: مبارکت باشه . آخه زن زهیر آدم خیلی خوب و باهوشی بود. همین که زهیر وارد شده بود، دیده بود که زهیر دوباره یادش اومده که چقدر عاشق امام حسینه. فهمیده بود که زهیر از این جا به بعد رو می خواد همراه امام حسین بره. زهیر هر چی داشت و نداشت به زنش بخشید و گفت تو برگرد پیش خانواده ت. من میخوام با امام حسین برم، هر جایی که میره. زن زهیر گفت: میشه من هم ببری؟ زهیر گفت: آخه اونجا جای زن ها نیست. اذیت میشی. من خیلی دوستت دارم، دوست ندارم اذیت شی. زنش گفت: باشه. پس میشه ازت یه خواهشی بکنم؟ فکر می کنین زنش چی میخواست؟ پول؟ این که نامه بنویسه؟ زود برگرده؟ نه… من که گفتم زن زهیر چقدر عاشق پیامبر بود. زهیر گفت: باشه، بگو چی میخوای؟ گفت: اون دنیا، پیش پدربزرگ امام حسین (یعنی پیامبر) منو یادت نره زهیر از کاروان خودش جدا شد و همراه امام حسین رفت. وقتی کاروان امام حسین به کربلا رسید یکی از دشمنان میخواست یکی از چادرها رو آتش بزنه. زهیر و چند نفر دیگه سریع رفتن سمتش و با شمشیرهاشون فراری ش دادن. اونا زهیر رو خوب می شناختن. یادتونه که گفتم، زهیر یه فرمانده جنگی خیلی معروف بود. یکی از آدم های سپاه دشمن گفت: عه! زهیر! تو که اصلا طرفدار حسین نبودی! تو که باهاش قهر بودی! حالا چرا داری براش می جنگی؟! زهیر گفت: می بینی که الان اینجام و با حسین هستم. تازه شما بودین که به حسین نامه نوشتین که بیا کمک مون کن! حالا شماها چرا باهاش میجنگین؟ من اومدم تا جونمو بدم، اما نذارم که به نوه ی پیامبر آسیبی برسونین. ظهر شد و جنگ شد. موقع نماز بود. امام حسین همراه یارانش ایستاد که نماز جماعت بخونن. اما ممکن بود وسط نماز دشمن بهشون حمله کنه. پس چی کار کردن؟ دو نفر با شمشیر ایستادن جلوی نماز جماعت، که اگر کسی خواست به نمازخون ها حمله کنه، ازشون دفاع کنن. یکی از اون دو نفر کی بود؟ آفرین، زهیر. زهیر تیرها رو با شمشیر و سپرش دور میکرد که یه وقت به امام حسین و یارانش که داشتن نماز می خوندن، نخوره. اون روز بالاخره زهیر به آرزوش رسید. در راه امام حسین شهید شد و اون دنیا بهترین جای بهشت رو نصیب خودش کرد. بهترین جای بهشت کجاست ؟. جایی که همهی آدم خوبا یادشون میاد چقدر عاشق امام حسین بودن! کی دلش میخواد توی بهشت با امام حسین باشه؟؟؟ بلند بگه یاحسین #داستان_نجات #کشتی_نجات_امام_حسین #شادینک #شادی_های_مذهبی
06 مهر 1399 14:08:55
0 بازدید
شادینک
و رونمایی از حسینیه کوچک من ... میدونم خیلی ها منتظرش بودند یه کم دیر شد ولی به درد همه ی ایام سال میخوره ... فقط خبر اینکه قراره خیلی اتفاق ها برای حسینیه بیفته ... جهت سفارش دایرکت و واتساپ درخدمتیم .
17 شهریور 1401 12:57:27
7 بازدید
شادینک
به نام خالق یکتا یاسر پسریه که در بسته ی حسی غدیرمونه. اون با داستانی که مادرش براش میخونه توی ذهنش وارد برکه ی غدیر میشه و بابا ولی که منظور همون حضرت علی (ع) هست ستاره ای در دست یاسر میزاره ، ... ادامه ی داستان رو در بسته مون دنبال کنید.😅 #غدیر #غدیری_ام #شادینک #کودک #شاد #من #آدمک #چوب #بسته #حسی #ستاره #برکه #یاسر
28 تیر 1400 14:32:24
1 بازدید
شادینک
میریم سراغ داستان دوم کشتی نجات: زُهیر مرد بزرگی بود. خونه داشت، باغ داشت، وضعش خوب بود. تازه جنگجوی خوبی هم بود و در کلی از جنگ ها فرمانده بود و پیروز شده بود. زهیر قبلنا طرفدار اون گروهی بود که مخالف امام علی بودن. به خاطر همین دور و بر امام حسین هم که پسر امام علی بود، نمی اومد. یادتونه که امام حسین داشتند میرفتند سمت شهری که مردم براشون نامه نوشته بودند ... زهیر هم تو همون راه بود اما نمیرفت سمت کاروان امام حسین مثلا کاروان امام حسین قبل از چشمه می ایستادن، زهیر میگفت بریم بعد از اون چشمه بایستیم. کاروان امام حسین سمت راست یه کوه میایستاد، زهیر می گفت بریم سمت چپ اون کوه توقف کنیم. قضیه ی قهر توی اتاق رو یادتونه؟! خلاصه… تا این که بالاخره هر دو تا کاروان به جایی رسیدن که مجبور شدن نزدیک هم توقف کنن. مثلا شاید یه چشمه بود .. کاروان ها ایستادن و هر کدوم یه سری چادر زدند. زهیر همراه با زنش و بچه هاش نشسته بود توی چادرش و سر سفره بودن. همین موقع یکی از طرف کاروان حسین بن علی اومد و گفت: سلام آقای زهیر! امام حسین میخوان شما رو ببینن! میاین بریم پیششون؟ زهیر که داشت لقمه رو میذاشت دهنش، یهو خشکش زد! خدایا! یعنی حسین بن علی با من چی کار داره؟! چی شده؟ نکنه میخواد دعوام کنه که با گروه اونا نبودم؟ نکنه از دستم ناراحته؟… یهو زنش گفت: وا! زهیر! چرا خشکت زده! مگه حسین پسر فاطمه ی زهرا نیست؟ گفت: چرا خب! زنش گفت: خب پس چرا نشستی؟! برو خودت رو بهشون برسون. زهیر لقمه شو زمین گذاشت و بیرون رفت و مستقیم رفت توی چادری که امام حسین توش بود. فکر می کنین وقتی زهیر اومد بیرون، قیافه ش چه شکلی بود؟ زهیر وقتی وارد چادر خودش شد، تمام صورتش پر از لبخند و شادی بود. هیچ کس نمی دونست امام حسین بهش چی گفته، اما زهیر مثل کسی بود که بهش جایزه داده باشن! آخه یادمون نرفته که امام حسین قهرمان نجات آدم ها بودند و وقتی با زهیر صحبت کردند زهیر هم تصمیم گرفت سوار کشتی نجات بشه . ⛵⛵⛵ پ.ن: دوستای گلم ادامه ی داستان رو در پست بعدی براتون میزارم حتما حتما دنبالش کنید تا ببینید امام حسین چی به زهیر گفتن که اینقدر خوشحال شدن.😊😊😊 #داستان_نجات #کشتی_نجات_امام_حسین #شادینک #شادی_های_مذهبی_کودک
06 مهر 1399 13:57:04
0 بازدید
شادینک
به نام خالق یکتا هدف ما از بسته های حسی چیه؟🤔 چرا اسم بسته مون حسیه ؟ 🙄 بازی حسی ، به هر نوع فعالیتی اطلاق می شود که مستلزم دیدن، شنیدن، لمس کردن، بوییدن و چشیدن می شود...👀👂✋👃👅 در این بازی ما تلاش کردیم حس لامسه کودک را درگیر کنیم و از مواد با بافت های متنوع استفاده کردیم . خاک ژله ای : بهترین گزینه ای که احساس کردیم رطوبت و خیسی آب را منتقل میکند. هرچند خوردنی نیست اما طی تحقیقات مون از پلیمرهای غیرسمی تولید شده است . شن : جزومواد کاربردی برای درگیری با حس لامسه است . آنقدر که در فعالیت های درمانی با نام شن درمانی استفاده میشود و بیشترین شباهت را به بیابان دارد ... خبر خوب اینکه حتی کودکانی که وسواس لمسی دارند به راحتی میتوانند با شن ارتباط برقرار کنند . و البته با کمی ترکیب شدن با آب کاملا شکل و قالب پذیر است و میتوانند چندین بار استفاده کنند . چوب : چرا شترهاودرخت های چوبی ؟؟؟ همانطور که میدانید دربازار درخت ها وشترهای پلاستیکی هم موجود هست اما انتخاب ما چوببود چرا که در دوره کنونی کودکان از طبیعت دورهستند و یکی از لمس های مفید برای آشتی با طبیعت لمس چوب خام است . چیزی هم که در این مدت به چشم دیدیم کودکان از لمس این چوب ها بسیار لذت میبردند وبه شدت به این حیوانات چوبی علاقه مند شدند . پ.ن: رفتیم توی حیاط برای عکاسی هی مورچه ها از دست و بالمون بالا میرفتن. احمدرضا هم که ترسو😄😄😄 قیمت بسته: ۱۲۵۰۰۰ تومان 🚫 تمام آدرس ما در پیامرسان های بله و ایتا: https://ble.ir/shadinak eitaa.com/shadinak #shadinak #ghadir #شادینک #عید_غدیر #کودک #بازی_حسی #شادی_مذهبی #خلاقیت #اسلام_شاد #تزئینات_عید_غدیر
10 مرداد 1399 07:28:47
1 بازدید
شادینک
0
0
سلاااام ما اومدیم با یه بسته ی جذاب ویژه ی روز دختر ...🎉🎉 رنگی رنگی های ساختنی ...💛🧡💛 یه بسته ی مهارتی و جینگولی برای اینکه روز دختر هدیه ی چندمنظوره بدید ... هم هدیه روز دختر بگیرند 🎁 هم مهارت های دست ورزی شون تقویت شه تازه با سلیقه ی خودشون تسبیح📿 و دستبند ویژه شون رو درست کنند که همیشه بعد از نماز یاد محبت های شما و هنر خودشون بیفتن😍😍😍 #روز_دختر #هدیه #تسبیح #خلاقیت #تسبیح_فانتزی #تسبیح_دستساز #دستبند #دستبند_بچگانه #دخترونه