پست های مشابه

chamran_kids

*تو شرایط جنگی، وقتی صدای انفجار میاد با بچه ها چیکار کنیم؟؟* میتونید با روش هایی که تو فیلم گفتیم، حواس بچه هارو پرت کنید و صدای افنجار رو براشون به بازی تبدیل کنید😊 #حریفت_منم #ایستاده_ایم #مرگ_بر_اسرائیل @chamran_family

29 خرداد 1404 22:26:06

594 بازدید

chamran_kids

📖 📿 تسبیح حضرت زهرا ‌ طهورا دوست داشت مثل مادرش یک جانماز با مهر گلی داشته باشد. مادر و طهورا یک جا نماز دوختند و یک مهر خیلی قشنگ هم که پدرش از کربلا سوغاتی آورده بود، در آن گذاشتند. اما طهورا دوست داشت در جانمازش یک تسبیح هم باشد. مادرش یک تسبیح که از مشهد سوغاتی آورده بودند را به او داد. طهورا خوشحال شد و گفت: حالا چی باید بشمرم؟ مادر خندید و گفت: چیزی نباید بشمری. باید تسبیحات حضرت زهرا (س) را بگی. طهورا با تعجب گفت: تسبیحات حضرت زهرا چیه؟ مادر گفت: بشین تا برایت یک داستان تعریف کنم. اون قدیما، یک مامانی بود که چهار تا بچه کوچولو داشت. باید براشون غذا درست می کرد، نان می پخت. لباسشون رو می شست. خلاصه خیلی کار می کرد. مادر مهربان یک روز به پدرش گفت: میشه شما یه نفر رو یه من معرفی کنین که روزها، تو کار خونه به من کمک کنه؟ پدر مهربانش گفت: من یه راهی بهت یادمی دم که تنهایی کارهات رو انجام بدی و خسته هم نشی. با خاک و آب، گل درست کن ک اون رو به شکل دونه های ریز در بیار. بعد با یک نخ، دونه ها رو به هم وصل کن. هر روز، صبح و شب و بعد از هر نماز با استفاده از دونه ها، ۳۴ بار الله اکبر، ۳۳ بار الحمدالله و ۳۳ بار سبحان الله بگو. ‌ مادر طهورا گفت: آن مادر مهربان، حضرت زهرا (س) بود که از امام حسن، امام حسین، حضرت زینب و ام کلثوم مراقبت می کرد. پدر مهربان آن مادر هم، حضرت محمد (ص) بودند که دخترشان را راهنمایی کردند تا تسبیح درست کنند. ‌ 💡شما هم می تونید همراه بچه با کمی گل، نخ و سوزن پلاستیکی یه تسبیح درست کنید. ‌ #قهرمان_سازی #حضرت_زهرا

20 بهمن 1397 06:58:19

1 بازدید

chamran_kids

🎉 ⏳ #روز_شمار_غدیر ‌‌ 🎊 یه یا علی بگیم و شروع کنیم دیگه، دیر میشه ها...! برای جشن غدیر چی کار کنیم؟ ‌ #جشن_بزرگ #عید_امیر #برکه_رنگین_کمونی #عید_غدیر #من_کنت_مولاه_فهذا_علی_مولاه #عید_ولایت #کودک #شیعه #عید_شیعیان

25 مرداد 1398 06:28:52

0 بازدید

chamran_kids

#ورق_بزنید . خوابگاه دختران . 📝قسمت دوم . جنگ تمام شد. مملکت داشت نفس راحتی می کشید. در بین نفس های بریده بریده ی مردم، ما دختران دهه شصتی به سن مدرسه رفتن رسیدیم. خانواده هایمان که با کلی زحمت ما را تا آن‌سن بزرگ کرده و به سرانجام رسانده بودند ماندند در چند راهیِ انتخاب مدرسه های جورواجور. مدرسه های دولتی کماکان مورد توجه بود، مدارس شاهد خیلی سر زبانها افتاده بود و کم کم زمزمه های تاسیس غیر انتفاعی ها، نمونه دولتی ها و فرزانگان هم در جامعه پیچیده بود. . من خودم دوران ابتدایی را در مدرسه شاهد گذراندم. مدرسه ای که در هر کلاس فقط چند نفر بودیم که پدر داشتیم. اینقدر تعداد بچه های شهدا زیاد بود که آدم از پدر داشتن خودش همیشه خجالت زده بود. غم های دوستانمان، زندگی متفاوتشان و خاطراتی که در عالم بچگی می شنیدیم باعث شده بود خیلی هم بچه نمانیم. هنوز هم قیافه آن بچه ها و خاطراتشان به وضوح در ذهنم مانده. ما در مدرسه قانون هایی داشتیم که لازم الاجرا بود. به طور مثال بالشت های کوچکی همراه خودمان به مدرسه برده بودیم و باید بعد از ساعت ناهار بالش را روی نیمکت گذاشته و می خوابیدیم. هرچقدر الان دنبال فرصتهای چند دقیقه ای برای خواب هستیم در کودکی از هر فرصتی که منجر به خواب میشد بیزار بودیم و در نتیجه باعث ناراحتی معلممان میشدیم. نمونه دیگری از این قانونها این بود که باید مقنعه هایمان را در می آوردیم و حتما هم تل سفید رنگی روی موهایمان میزدیم. غیر از دیدن ناخنها، چک کردن سر و وضع ظاهری هر روز تلها هم چک میشدند و اگر یادمان رفته بود توبیخ میشدیم. در حیاط مدرسه نباید خیلی می دویدیم یا کارهای عجیب و غریب می کردیم. یک بار نمیدانم چه اتفاقی افتاده بود که گفتند مدیر مدرسه حیاط رفتن را ممنوع کردند. معلمها از هر کلاس چند نماینده انتخاب کردند و در یک مدل کمی نمایشی ما را به دفتر مدیر بردند که از ایشان عذرخواهی کنیم. این افتخار را داشتم که یکی از نمایندگان باشم.من خودم قیافه مدیر را تا قبل از آن خیلی ندیده بودم و دفترش در عالم بچگی به نظرم خیلی با ابهت آمد. خلاصه با جملاتی که یادمان داده بودند عذرخواهی کردیم و ایشان بچه ها را بخشیدند. . ادامه مطلب در کامنت اول 👇

11 تیر 1399 18:56:06

0 بازدید

chamran_kids

این فرصت استثنائی رو نباید از دست بدید❗❗ . شما هم از اون مامان و باباهایی هستید که دلتون میخواد تو مسیر والدگری تون حالتون خوب باشه⁉️🤔 از روش های سنتی خسته اید و دوست دارید آگاهانه رویکرد علمی، مذهبی و تجربی رو در تربیت فرزندتون تجربه کنید⁉️😇 ✔اگر جوابتون بله هست ادامه مطلب رو بخونید👇🏻 مجموعه شهید چمران برای شما والدین دغدغه مند یه برنامه ویژه داره: 🤩⬇️ ✅یک دوره ۸ هفته ای ✅کارگاه های آفلاین و آنلاین تربیتی ✅اردوهای مادرو کودک ✅اردوهای پدر و کودک ✅به همراه بسته ابزار . ✔شروع دوره از آذر ماه . ⭕برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام دایرکت بدید یا به سایت چمرانی ها سربزنید👇🏻 Chamraniha.com ❗این پست رو ذخیره کنید و برای والدین آگاه بفرستید که از این دوره ی تکرارنشدنی جا نمونند🤗 . #والدین #والدین_آگاه#والدگری #والدگری_آگاهانه #تربیت_کودک #تربیت_فرزند #دوره_والدگری_چمرانی #چمران_فقط_یک_مدرسه_نیست

16 آبان 1400 17:33:19

0 بازدید

chamran_kids

. بریم با سرآشپز کوچولو یه چیز خوشمزه درست کنیم😇👆🏻 . با یه آشپزی دیگه از کتاب مائده اومدیم پیشتون🤩 . بعضی غذا ها مثل نرگسی حسابی مقوی هستن و خوردن اون ها باعث میشه تو ماه رمضان قوت بیشتری تو طول روز داشته باشیم🤗 شاید تا حالا این ترکیب ساده و خوشمزه رو درست نکرده باشید اما اینبار با سرآشپز های کوچولو امتحان کنید چون... وقتی خود بچه ها تو تهیه ی افطار و سحر شریک میشن، انگیزه بیشتری برای خوردن غذا دارن و کلی اعتماد به نفس میگیرن😊 . ⭕این پست رو سیو کنید و برای مامان، باباها و معلم ها بفرستید❗ . #آشپزی#چمرانی_ها#ماه_بندگی #سرآشپز_کوچک#سرآشپز_کوچولو #ماه_رمضان#نرگسی_اسفناج

15 اردیبهشت 1400 13:28:51

6 بازدید

ادمین چمران

0

0

🍀 معلم برادلی به مادرش میگوید شرایط پسرش طوری است که باید حتما با مشاورِ مدرسه صحبت کند.‌ بهانه های برادلی فایده ندارد و بالاخره مجبور میشود به اتاق مشاور برود. چند دفعه اول از هیولاهای فضایی، وارد شدن اشتباهِ برادلی، به دستشویی دخترها، قانونهای عجیب ریاضی و خیلی جیزهای دیگر صحبت کردند. خانم مشاورِ جوان، پا به پای برادلی جلو می آید. نقاشی کج و معوج او را به دیوار می زند، ناهارش را با برادلی تقسیم میکند و او را تشویق میکند هیولا نباشد. چیزی که همه به آن اعتقاد دارند. پسری عجیب که با کسی ارتباط نمیگیرد، یک هیولای وحشی. بالاخره برادلی به خانم مشاور اطمینان میکند، با تشویق او، کتاب امانت می گیرد، برای درسش گزارشی مینویسد اگرچه آن را پاره کرده و به معلمش نشان نمیدهد. مشاور جوان، آنقدر با برادلی سر و کله میزند تا بالاخره برادلی دوستانی پیدا میکند، تکالیفش را انجام میدهد و مهمتر از آن به دنیای بچه های هم سنش بر می گردد خانم مشاور از مدرسه میرود ولی برادلی دیگر به دنیای عجیبش برنمی گردد.... ‌ چقدر جای این مشاوران جوان در بعضی مدارسمان خالی است...! ‌ #مدرسه_آرزوها #مدرسه #دانش_آموز #مدرسه_خوب #مدرسه_بد #ته_کلاس #ردیف_آخریا #صندلی_آخر

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

chamran_kids

ادمین چمران

0

0

🍀 معلم برادلی به مادرش میگوید شرایط پسرش طوری است که باید حتما با مشاورِ مدرسه صحبت کند.‌ بهانه های برادلی فایده ندارد و بالاخره مجبور میشود به اتاق مشاور برود. چند دفعه اول از هیولاهای فضایی، وارد شدن اشتباهِ برادلی، به دستشویی دخترها، قانونهای عجیب ریاضی و خیلی جیزهای دیگر صحبت کردند. خانم مشاورِ جوان، پا به پای برادلی جلو می آید. نقاشی کج و معوج او را به دیوار می زند، ناهارش را با برادلی تقسیم میکند و او را تشویق میکند هیولا نباشد. چیزی که همه به آن اعتقاد دارند. پسری عجیب که با کسی ارتباط نمیگیرد، یک هیولای وحشی. بالاخره برادلی به خانم مشاور اطمینان میکند، با تشویق او، کتاب امانت می گیرد، برای درسش گزارشی مینویسد اگرچه آن را پاره کرده و به معلمش نشان نمیدهد. مشاور جوان، آنقدر با برادلی سر و کله میزند تا بالاخره برادلی دوستانی پیدا میکند، تکالیفش را انجام میدهد و مهمتر از آن به دنیای بچه های هم سنش بر می گردد خانم مشاور از مدرسه میرود ولی برادلی دیگر به دنیای عجیبش برنمی گردد.... ‌ چقدر جای این مشاوران جوان در بعضی مدارسمان خالی است...! ‌ #مدرسه_آرزوها #مدرسه #دانش_آموز #مدرسه_خوب #مدرسه_بد #ته_کلاس #ردیف_آخریا #صندلی_آخر

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن