chamran_kids
دنبال کننده
10
پست
765
مجتمع آموزشی شهید چمران اینجا کودک سبک زندگی اسلامی را بازی می کند.
پست های مشابه
chamran_kids
از این ۵ نکته غافل نشید❗❗❗ . در پست قبل بخشی از لایو مفصل طرح نویسی سرکارخانم هاشمی؛ معاون آموزشی ادبستان دخترانه شهید چمران رو قرار دادیم! ( کامل ویدئو رو میتونید در آپارات ما ببینید!) اما حالا قراره تو این پست ۵ تا از نکات کلیدی صحبت هاشون رو براتون بگیم🤗 . خودتون ورق بزنید و بخونید⬆️ . 🔴شاید شما معلم باشید، شاید هم معاون آموزشی، شاید هم هیچ کدوم نباشید اما این پست رو ذخیره کنید و برای دوستان فرهنگی تون بفرستید چون ممکنه خیلی به کارشون بیاد😊 . #طرح_درس #طرح_درس_نویسی #طرح_درس_مجازی #آموزش #معلم #معاون_آموزشی #درس #چمران_فقط_یک_مدرسه_نیست
20 مهر 1400 17:20:02
0 بازدید
chamran_kids
. هيجان عبور از باتلاق در روزهاى پاييزى.. #لمس_طبيعت_بازى_در_طبيعت . #حسينيه_كودك_شهيد_چمران #مجتمع_آموزشى_شهيد_چمران
25 مهر 1397 06:15:41
0 بازدید
chamran_kids
💡 🌳👩👦 مدرسه طبیعت: یک روز در هفته، مادران همراه فرزندانمان به پارک میآیند. مربیان هم آنجا هستند. بچّهها کتابهایی را که از کتابخانهی کانون امانت گرفتهاند تحویل میدهند، تا کتاب جدیدی بگیرند و در فضای کانون چند فعّالیت فکری و متمرکز انجام دهند؛ مثلاً خوشنویسی، نقّاشی، کاردستی یا... . ⛳️ بخشی از زمانمان هم به بازی در زمین چمن پارک میگذرد. 📒✏️🔭 یکی از مهمترین فعّالیتهای مدرسهی طبیعت جستوجو در طبیعت، کشف و ثبتکردن در دفتر کارآگاهی است. 👨🏫 عموها در پارک حضور دارند، تا درصورت نیاز به مادرها مشاوره بدهند. 🏡 اسم بخش دوم، مدرسه در خانه است. یک روز در هفته، طبق راهنماییهایی که عمو در گروه انجام میدهد، مادرها همراه بچّهها پروژهای در خانه انجام میدهند. سپس گزارش فعّالیتشان را در گروه ارایه میدهند و نتیجههایی را که بهدست آوردهاند، ثبت میکنند. 👨👦 قسمت سوم شاگردیکردن است. پدر میشود استاد. هرکس باید دستکم یک روز از هفته شاگردی کند، تا کمکم کار پدرش را یاد بگیرد. یک روز در هفته، روز استادشاگردی است. البته این حداقل است؛ یعنی اگر کسی بیشتر از یک روز با پدرش برود سر کار بهتر است. 💰 چهارمین بخش که سه بخش دیگر را تکمیل میکند، کسبوکار است. میتوانیم این فعّالیت را به چند شکل انجام دهیم. اوّلین شکلش این است: بعد از پارک میرویم مدرسه. با چمانهایمان از غاچ و هاچین خرید میکنیم. کنار خانه، در پارک محلّه یا جای آشنای دیگری کالاهایمان را با یک سود درست و عادلانه میفروشیم. هر هفته این کار را تکرار میکنیم، تا تجارتمان را ادامه دهیم و بازرگان خوبی شویم. 💳 اگر کسی بتواند بهجای غاچ و هاچین کالاهایی را از یک دوست، همسایه، فامیل یا... با تخفیف بخرد، نیازی به خرید از غاچ یا هاچین نخواهدداشت. 🏭 شکل دوم کسبوکار: در این شکل بهجای توزیع محصولات و واسطهگری، تولید و فروش را تمرین میکنیم. هرکس در خانه بهتنهایی یا بهکمک والدینش محصولی تولید میکند، تا بهجای محصولات غاچ و هاچین، تولیدات خود را بر بساط دستفروشیاش بگذارد. اگر کسی این شکل از کسبوکار را انتخاب کند، باید در تولید، به نیازهای مشتریان توجّه کند، تا محصولاتی مفید و کاربردی عرضه کند. #تابستان #اوقات_فراغت #مدرسه_تابستانی #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران #حمزه_دوران #چمرانی_ها
02 خرداد 1398 08:48:16
0 بازدید
chamran_kids
#ورق_بزنید . #تابستانی_برای_مرد_هزار_چهره 📝قسمت سوم . تابستان دوم/ از فیل اسباببازی تا تابلوی دیواری . پسرعمهام ارهمویی و تخته سهلا گرفته بود، وسایل مختلف درست میکرد و بین اقوام و دوستان میفروخت. من و برادرم هم دیدیم عجب اتفاق جالبی است، هم کار میکنیم و پول درمیآوریم، هم میتوانیم با چوب همهچیزهای خفنی را که دوست داریم تولید کنیم. روزهای اول وسایل خیلی ساده درست کردیم. طرحش را هم از پسرعمهام گرفته بودیم. یک فیل ساده و یک اردک. هرکدام سه یا چهار قطعه داشتند و سرهم میشدند. بعد از اتمام ساخت، آنها را فروختیم. مدتی که گذشت یک کتاب پیدا کردیم پر از الگو، البته مقوایی بود، ولی همه الگوها را میشد با تخته سهلا اجرا کرد. یادم است پیچیدهترین پروژهای که انجام دادیم اسکلت یک دایناسور گیاهخوار بود که نزدیک به 100قطعه داشت. بعد از تمام شدن، دایناسور را به آزمایشگاه مدرسهمان فروختیم. البته یادم نیست پولش را دادند یا نه! من میساختم و داداشم بازاریاب بود. بعد از مدتی دیدیم کسانی که از ما خرید میکنند، محدود به فامیل و همسایهها هستند و آنهم به خاطر این است که دل ما نشکند. واقعیت این بود که همسایهها و فامیل، به اسکلت دایناسور یا اردک نیاز نداشتند، پس رفتیم سراغ تولید وسایل کاربردی. زیر قابلمهای، زیر استکانی و .... ساختیم که بازار نسبتاً خوبی داشت. روی چوبها را روغن جلا میزدیم که هم زیباتر شوند و هم خراب نشوند. آخرین پروژههای آن تابستانمان هم تابلوی آیات، احادیث و اسامی الهی و ائمه بود. از کتابهای معماری پدرم، الگوی کتیبهها، گِرهها و اسلیمیها را کپی کردیم، روی چوب چسباندیم و اره کردیم. یک تابلوی مزین به اسم محمد رسولالله صلیالله علیه و آله را آن موقع ( 20سال پیش) 5000تومان به یکی از همسایههایمان فروختم. 5000 تومان خیلی پول بود برای ما! ساخت این تابلو نزدیک به یک ماه زمان برد. چون تابلواش 50تا حفره داشت که باید سر هرکدام، اره را باز میکردم و میبستم. یکبار پدرم ما را به کارگاه چوب حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام برد. فوقالعاده بود. درهای حرم را درست میکردند. بوی چوب گردو و عناب حس خوبی به آدم میداد. ابزارهایی که داشتند و کارهایی که انجام میدادند، خیلی پیچیده و عظیم بود. از آن روز یکی از رؤیاهایم این شد که یک روز بتوانم درِ یکی از حرمها را درست کنم. جایی که زائرها آن را میبوسند. . ادامه مطلب در کامنت اول👇 #تابستانه #اوقات_فراغت #کار_مفید #سرگرم_کردن_بچه_ها #نجاری
28 تیر 1399 18:32:34
0 بازدید
chamran_kids
. #ورق_بزنید . #تابستانی_برای_مرد_هزار_چهره . 📝قسمت پنجم تابستان چهارم/#کوه_قاف . یکی از چیزهایی که در تابستان کشف کردم، #کوه بود. نه از این کوههای معمولی، کوهی برای کشف، برای پیدا کردن مسیر، برای پیشرفت. جایی که باید تنهایی میرفتی تا خودت را اثبات کنی. صبح زود بیدار میشدم، کولهام را روی دوشم انداخته، چند لقمه نان و قمقمه داخلش میگذاشتم و راه میافتادم. بعضی مواقع پسرعمه و پسرعمویم را هم در این کشف بزرگم همراه میکردم. در آن گشتوگذارها، گلها و گیاهانی پیدا کردم که آن موقع پیش خودم فکر میکردم اولین نفری هستم که این گلها را کشف کرده. سنگها، حشرات و حتی پرندهها، توجهم را جلب میکرد. گاهی خالهام که در کوهنوردی ید طولایی داشت و زمینشناسی خوانده بود، با ما میآمد و سنگهای بین مسیر را، برایمان معرفی میکرد. بعد از اینکه دانشگاه رفتم در یک برههای دچار روزمرگی شدم. احساس کردم مسیرم را گم کردم. نمیدانستم چهکار کنم. یکی از دوستانم مرا به #کوهنوردی دستهجمعی دعوت کرد. بعد از مدتها دوباره یاد روزهایی افتادم که در نوجوانی به کوه میرفتم. در راه فکر کردم، نفس کشیدم و احساس کردم که هر از چند گاهی لازم دارم از هیاهوی جامعه فاصله بگیرم و کمی به آسمان نزدیک شوم. بعد از آن، مدتی هم تنها به کوه میرفتم. برنامه زندگیام اصلاح شد. کتاب خواندنم بیشتر شد. روابط دوستانهام خوب شد. به طرز اعجابانگیزی بلندی کوه، سختی مسیر زندگی را برایم هموار کرد. بعدها از کسی شنیدم که میگفت شهید چمران میگوید کوه پیغمبر پرور است. من پیغمبر نشدم، ولی تلاش کوه را برای پیغمبر شدن حس کردم. . پ.ن: این مطالب که به قلم کارشناس تربیتی، حجت الاسلام احمدرضا اعلایی نوشته شده است برای اولین بار درصفحه ی: @nojavan_khamenei منتشر شده است!🙏🌸 . #تابستانه #چمرانی_ها #اوقات_فراغت #کار_مفید #سرگرم_کردن_بچه_ها
30 تیر 1399 16:20:47
0 بازدید
chamran_kids
📚 #خبر_خوب اینکه: یادتونه در مورد فعالیت های دست ورزی صحبت کردیم؟ یه بسته بازی های دست ورزی براتون آماده کردیم. این کتاب الکترونیکی یا ebook شامل ۴ نوع فعالیت دست ورزی با ابزار گِل، نمک، رنگ و خمیر هست. که مجموعا شامل ۲۰ بازی میشه. این بازی ها از زبان یک کودک روایت شده که با مادر و پدر قابل اجراست. قیمت این بسته ۱۰ هزار تومانه که به خاطر رونمایی شامل تخفیف شده و شما می تونید فقط با ۸ هزار تومان این بسته رو تهیه کنید. برای تهیه این بسته می تونید به سایت #چمرانی_ها مراجعه کنید. chamraniha.com/product #دست_ورزی #بازی #کودک #مهارت #فعالیت_دست_ورزی #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران
02 آبان 1398 17:08:48
0 بازدید
ادمین چمران
0
0
✏ در دانشگاه که درس می خواندم، همیشه این ایراد را به نظام آموزشی وارد می کردند که روش تدریس معلم ها یکی از بدترین روش هاست. اینکه معلم صرفا گوینده باشد و دانش آموز صرفا شونده. نمیدانم چرا با اینکه همه می گویند بد است بازهم روش غالب آموزش، همین است!! در ادبستان شهید چمران، چندین روش برای آموزش مطالب درسی وجود دارد. یکی از آنها معلم شدن خود بچه هاست. یکی از دخترهای کلاس سومی، معلم آموزش یکی از دروس فارسی شد. او از بچه ها خواست که دو گروه شوند و بر اساس متن درس، فعالیت طراحی کنند. بچه ها فعالیت های طراحی شده را بین دو گروه رد و بدل کردند و آنها را انجام دادند. مربی: مهری حدادی #کلاس_سومی_ها #روش_تدریس #آموزش #کودک #فارسی #تربیت #آموزش_فارسی #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران